سئوال:
مشاور عزیز
من ناظر فروش داخلی یک شرکت تجهیزات الکتریکی هستم. در تیم کارکنان من چهار فروشنده داخلی کار میکنند که ماه گذشته، یکی از آنها که در دانشگاه پذیرفته شده بود، استعفا داد. من ناچار شدم برای جایگاه شغلی مربوطه به دنبال نیروی کار جدید بگردم.
ما یک آگهی استخدام منتشر کردیم و عده زیادی با ما تماس گرفتند. من به همراه یکی از کارکنان واحد منابع انسانی، تک تک رزومهها را بررسی کردیم و از بین آنها، با پنج نفر تماس گرفتیم و قرار مصاحبه گذاشتیم. گزینه اول «سارا» بود که انسان خوبی به نظر میرسید، اما برای این جایگاه شغلی اصلا مناسب نبود. او نمیخواست مستقیما در فروش دخالت داشته باشد، درحالیکه یکی از اصلیترین وظایف کارکنان من، فروش محصولات است. به نظرم سارا بیشتر برای واحد پشتیبانی مناسب بود تا واحد فروش. گزینه دوم «ریک» نام داشت. به نظر من ریک بهترین گزینه برای واحد فروش است. در تمام مدتی که با او صحبت میکردم، با خودم میگفتم که او یک فروشنده تمام عیار است.
جالب اینجاست که وقتی رزومه او را مرور میکردم، دیدم که قبلا در چند شرکت تجهیزات الکتریکی کار میکرده و در این حوزه سابقه کار دارد. پس اگر او را انتخاب کنیم، دوره آموزش او کوتاهتر و آسانتر از بقیه گزینهها خواهد بود. دلیلی نمیبینم که با سه نفر دیگر مصاحبه کنم اما قبلا با آنها قرار گذاشتهام.
به ذهنم رسید که قرار مصاحبه با سه نفر دیگر را لغو کنم و به آنها بگویم که فرد مورد نظرمان را استخدام کردیم. به نظر شما این یک رفتار غیرحرفهای است؟ وقتی فرد مورد نظرم را انتخاب کردهام، چرا باید وقت خودم و آن سه نفر را تلف کنم؟
پاسخ مشاور:
دوست عزیز، تمام مصاحبههای دنیا یک چنین حسی را در مسوول مصاحبه ایجاد میکنند. گاهی اوقات، تا فرد لب به سخن باز میکند، با خودت میگویی که «خودش است. من کارمند آیندهام را پیدا کردم. نیازی به جستوجوی بیشتر نیست». در این لحظه وسوسه میشوی که بقیه مصاحبهها را کنسل و فرآیند گزینش را کوتاه کنی. فریب این وسوسه را نخور و با سه نفر دیگر نیز مصاحبه کن. اگر این فرآیند را تا انتها ادامه دهی و با بقیه افراد نیز مصاحبه کنی، دیدگاه تو تغییر خواهد کرد. نباید در مورد گزینهها در لحظه و عجولانه تصمیم بگیری.
تصمیمگیری و گزینش نیرو یک معادله دو مجهوله نیست. گزینش، یک فرآیند پیچیده است که نیازمند زمان و تامل است. اگر با سه نفر دیگر ملاقات و گفتوگو میکنی، ایدههای جدیدی در ذهن تو شکل خواهد گرفت. فرآیند گزینش را نیمهکاره نگذار و آن را تا انتها ادامه بده. ممکن است با سه نفر باقیمانده مصاحبه کنی و همچنان بر سر حرف خود بمانی که «ریک بهترین گزینه است»، شاید هم نه. ممکن است نظرت تغییر کند.
شاید به لطف گفتوگو با آن سه نفر و ساعتها تامل، بتوانی از یک زاویه جدید به جایگاه شغلی فروش نگاه کنی. شاید به این نتیجه برسی که سابقه کار ریک مهم است اما بلوغ و ثبات شخصیتی «سیسیلیا» یا تخصص «میگوئل» در زمینه فروش تلفنی، از سابقه کار مهمتر است. وقتی با فردی قرار مصاحبه میگذاری، به هیچ وجه نباید قرارت را لغو کنی.
میدانم که فرآیند گزینش از نظر تو تمام شده است. از من پرسیدی که آیا لغو مصاحبه یک رفتار غیرحرفهای است؟ بله! این کاملا غیرحرفهای است که به کسی پیشنهاد بدهی و سپس پیشنهادت را پس بگیری. هرگز چنین کاری نکن. حتی اگر در میانه راه، سوابق کاری یا مهارتهای یکی از گزینهها تو را به شدت هیجانزده کرد، هرگز نباید پیش از اتمام فرآیند گزینش، به او پیشنهاد کار بدهی. ابتدا باید مصاحبهها را به اتمام برسانی و سپس تصمیم بگیری.
هرگز در طی مصاحبه به کسی نگو: «گمان میکنم که شما بهترین گزینه برای این جایگاه شغلی هستید» یا «من از همین حالا شما را کارمند خودم میدانم». ممکن است با بقیه مصاحبه کنی و نظرت تغییر کند. طی سه مصاحبه بعدی کاملا هوشیار باش و به رفتار و گفتار آنها خوب دقت کن. این وقت تلف کردن نیست. به نظر من، صرفنظر از اینکه چه کسی انتخاب شود، ممکن است سه نفر باقیمانده تو را شگفتزده کنند.
بسیاری از مدیران به من میگویند که هنگام گزینش نیرو، بهخصوص وقتی که مستاصل هستند، معمولا نسبت به چند گزینه اول گرایش دارند. آنها به محض اینکه با دو یا سه نفر اول مصاحبه میکنند احساس میکنند که باید از میان آنها یک نفر را انتخاب کنند تا جایگاه شغلی مربوطه بیش از این خالی نماند.
وقتی طی مصاحبه با خودت میگویی: «او از پس این کار برمیآید»، ممکن است مغز تو اینگونه نتیجهگیری کند که «او شایستهترین گزینه برای انجام این کار است و نیازی نیست که با بقیه مصاحبه کنم». عجولانه قضاوت نکن. یک نفس عمیق بکش و ادامه بده. با تمام کسانی که قرار مصاحبه گذاشتهای ملاقات کن. تمام این مصاحبهها را با واحد منابع انسانی یا مدیرانت در میان بگذار. به آنها بگو که در این جایگاه شغلی چه نکاتی حائز اهمیت هستند، نه فقط در کوتاهمدت، بلکه در بلندمدت.
وقتی تصمیم گرفتی درباره تصمیمت خوب فکر کن. بگذار یک شبانهروز بگذرد. صبح روز بعد با فرد مورد نظرت تماس بگیر و به او پیشنهاد بده. باید مطمئن شوی که او هنوز به این جایگاه شغلی علاقهمند است. بپرس که با چه دستمزدی حاضر است کار خود را آغاز کند. بی گدار به آب نزن. قبل از اینکه به کسی پیشنهاد شغلی بدهی، باید مطمئن شوی که او همه شرایط را میپذیرد. اگر احساس میکنی که برای انتخاب یک فرد، مصاحبه کافی نیست، میتوانی از سایر روشهای گزینش نیز استفاده کنی.
وقتی از تصمیم خود مطمئن شدی، میتوانی نامه پیشنهاد شغلی را ارسال کنی. با چهار نفر دیگر نیز تماس بگیر و از آنها تشکر کن: «سارای عزیز، میخواستم بابت اینکه زمان گذاشتید و در جلسه مصاحبه حاضر شدید از شما تشکر کنم. از ملاقات با شما خوشحال شدم. ما فرد مورد نظرمان را انتخاب کردیم. اگر در واحد پشتیبانی به نیرو نیاز داشته باشیم، حتما با شما تماس خواهیم گرفت.» وجهه و اعتبار شما بهعنوان یک مدیر ایجاب میکند که وقتی با کسی قرار گذاشتید، بر سر حرف خود بمانید. میتوانید فرآیندهای ماشینی را سرسری طی کنید اما فرآیندهای انسانی را هرگز. صداقت و رفتار حرفهای از چند ساعت مصاحبه مهمتر است.
- در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کردهاند، قبل از پذیرش و بهکارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
- لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.