۱۰ سوال کلیدی به جای سوالات متداول مصاحبه

سئوال:

مشاور عزیز، به‌تازگی به‌عنوان مسوول ارشد استخدام در یک شرکت فوق‌العاده مشغول به‌کار شده‌ام. در هفته اول، جلسه‌ای برگزار شد تا درباره سوالات مصاحبه صحبت کنیم. کارکنان واحد استخدام همه موافق بودند که پرسیدن سوالات قدیمی و منسوخی مثل «بزرگ‌ترین نقطه ضعف شما چیست؟» بی‌فایده است. موضوعات مهم‌تری وجود دارد که در جلسات مصاحبه مطرح کنیم.

مدیران حاضر در جلسه گفتند: «بسیار خب! اگر نمی‌خواهی از متقاضیان درباره نقاط ضعفشان سوال کنی و سوالات سنتی بپرسی، بگو به جایش چه سوالاتی می‌پرسی؟» همان لحظه یاد شما افتادم. آیا پیشنهادی دارید؟ آیا سوالی هست که از «بزرگ‌ترین نقطه ضعفتان چیست؟» به‌روزتر و موثرتر باشد؟ این سوالات دیگر قدیمی شده‌اند و به درد مصاحبه‌های دهه ۱۹۴۰ می‌خورند.

پاسخ مشاور:

دوست عزیز، به تو و اعضای تیمت تبریک می‌گویم که قصد دارید قوانین و استانداردهای قدیمی و ناکارآمد را با سوالات با‌کیفیت جایگزین کنید.

مصاحبه، آزمون شفاهی نیست. مصاحبه یک گفت‌وگو است. در انتهای این نامه، ۱۰ سوال را ذکر خواهم کرد که می‌توانی جایگزین سوالات توهین‌آمیزی مثل «نقطه ضعفتان چیست؟» کنی، البته به شرطی که قبول کنی مصاحبه، یک جلسه پرسش و پاسخ نیست.

پیش از مصاحبه با متقاضی، از او بخواه سوالاتش را آماده کند. پیش از آنکه سوالی از او بپرسی، اجازه بده اول او سوالاتش را مطرح کند. می‌توانی تنها با پاسخ دادن به سوالات متقاضی، جلسه مصاحبه را به بهترین نحو برگزار کنی. حتی اگر هیچ سوالی از او نپرسی، بازهم مشکلی پیش نمی‌آید. اتفاقا وقتی به سوالات متقاضی گوش می‌دهی اطلاعات بیشتری درباره‌اش کسب خواهی کرد و بهتر او را خواهی شناخت، حتی بیشتر از زمانی که او را سوال‌پیچ می‌کنی!

۱۰ سوال بی‌فایده و توهین‌آمیزی که باید فورا از مصاحبه‌ها حذف کنی، از این قرارند:

  1. چرا می‌خواهی اینجا کار کنی؟ متقاضی فقط آمده تا در مصاحبه شرکت کند. چه کسی گفته او می‌خواهد آنجا کار کند؟
  2. بزرگ‌ترین نقطه ضعفتان چیست؟ چه کسی گفته او نقطه ضعف قابل توجهی دارد؟ اگر هم داشته باشد، این موضوع چه ارتباطی به مسوول مصاحبه دارد؟
  3. به نظرت پنج سال آینده به کجا می‌رسی؟ آیا شرکت شما با کارکنان قرارداد پنج ساله می‌بندد؟ فکر نکنم. دیگر این سوال بی‌معنی را نپرسید.
  4. اگر نزد مدیر سابقتان برویم، درباره شما چه می‌گوید؟ مدیر سابق چه حقی دارد؟ شاید انسان ناشایستی باشد.
  5. سه کلمه‌ای که برای وصف خودتان به‌کار می‌برید، چیستند؟ ما که بچه نیستیم. آیا موضوع مهم‌تری وجود ندارد؟
  6. اگر یک ظرف سوپ بودید، چه جور سوپی می‌شدید!؟ واقعا؟ من حتی به خودم اجازه نمی‌دهم چنین سوالی را از یک کودک شش ساله بپرسم (البته بسیاری از شرکت‌ها هنوز هم این سوال را از متقاضیان می‌پرسند).
  7. چه چیزی برای تیم ما به ارمغان می‌آوری؟ متقاضی از کجا باید بداند که تیم شما چه چیزهایی دارد و به چه چیزهایی نیاز دارد؟
  8. چرا باید شما را استخدام کنیم؟ چه کسی گفته «باید» او را استخدام کنی؟ او که هنوز درباره شغل مربوطه و شرکت شما چیزی نمی‌داند که بخواهد استخدام شود!
  9. از زمانی بگو که بر یک چالش غلبه کردی! بهتر نیست به جای این حرف‌ها، از چالشی که شرکت شما با آن مواجه شده صحبت کنی و ببینی متقاضی چه پاسخی می‌دهد؟
  10. چقدر این شغل را می‌خواهی؟ چه اهمیتی دارد؟ چرا دوست دارید متقاضیان به پایتان بیفتند؟

بزرگ‌ترین مشکل این سوالات سنتی این است که سر منشأ آنها، ترس و خودبزرگ‌بینی است. مدیرانی که دچار ترس هستند معتقدند همه، برای آنها سر و دست می‌شکنند و هدف مصاحبه این است که تصمیم بگیرند چه کسی بیشتر استحقاق شغل مربوطه را دارد.

وقتی کسی را استخدام می‌کنی که کارهای خانه‌تان را انجام دهد، مثلا دیوارها را نقاشی کند، طبیعتا شخص یا شرکتی را انتخاب می‌کنی که به آن اعتماد داری. از نقاش توقع نداری که التماست کند. چرا مدیران فکر می‌کنند حوزه استخدام از این قاعده مستثنی است؟

و اما ده سوال هوشمندانه که باید جایگزین سوالات قبلی کنی:

  1. تا این لحظه چه اطلاعاتی درباره شرکت ما کسب کرده‌اید؟
  2. شرح وظایف شغل مربوطه از این قرار است. آیا میان این شغل و سایر شغل‌هایی که تا به حال داشته‌اید، شباهتی وجود دارد؟
  3. ما در واحد فلان، با این مشکلات روبه‌رو هستیم (مشکلات را کامل توضیح بده). به نظر شما در سال ۲۰۱۸ چه چالش‌ها و فرصت‌هایی بر سر راه ما قرار خواهد گرفت؟
  4. درباره نقش مربوطه، تیم، سازمان و صنعتمان چه توضیحاتی می‌توانم ارائه دهم که این شغل را کامل درک کنید؟
  5. در این شرکت، یک روز کاری عادی به این شکل است (توضیح بده). کدام جنبه این شغل از نظر شما چالش‌برانگیز است؟ چطور بر این چالش (ها) غلبه می‌کنید؟
  6. در چند ماه اول، بزرگ‌ترین پروژه‌ای که به شما محول خواهد شد، این پروژه است (توضیح بده). چطور آن را مدیریت می‌کنید؟
  7. دوست دارم یک داستان درباره یکی از شغل‌های قبلی‌تان برایم تعریف کنید که بفهمم چطور در محل کار حاضر می‌شدید. آیا در گذشته احساس کرده‌اید که در اوج هستید؟ اگر داستانی دارید تعریف کنید.
  8. این شغل به پیشرفت حرفه‌ای شما چه کمکی می‌کند؟ چه چیزی به شما می‌دهد که قبلا نداشته‌اید؟
  9. به نظر شما در ماه‌های اول استخدام، مهم‌ترین اولویت کسی که در این شغل، مشغول به‌کار می‌شود، چیست؟
  10. اگر این شغل به شما پیشنهاد شود و آن را بپذیرید، چطور قدم اول را بر می‌دارید؟ آیا «نقشه حمله» خاصی در ذهن دارید؟

یک بار دیگر تاکید می‌کنم؛ وظیفه تو به عنوان یک مسوول مصاحبه این است که با هر یک از متقاضیان یک دیالوگ برقرار کنی، نه اینکه از روی یک تکه کاغذ، سوال‌ها را روخوانی کنی. برقراری گفت‌وگوهای آزاد و دو طرفه، هم به نفع تو است و هم به نفع متقاضی.

  1. در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کرده‌اند، قبل از پذیرش و به‌کارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
  2. لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا