لیز رایان

مشاور عزیز، مدتی است که در یک شرکت خدمات اینترنتی مشغول به کار شده‌ام. من کارمند وقت‌شناسی هستم. اما چند روز پیش در راه شرکت، ماشینم دچار مشکل شد و تا نیروهای امداد برسند، یک ساعت در راه معطل شدم. وقتی وارد شرکت شدم، حدودا ساعت ۱۰ بود. به محض ورود، مدیرم را دیدم که

مشاور عزیز، مدتی است که به‌عنوان کارمند منابع انسانی در یک شرکت داروسازی استخدام شده‌ام. پیش از آنکه وارد این حوزه شوم، وقتی اسم مدیر استخدام را می‌شنیدم، ناخودآگاه کسی را تصور می‌کردم که هر روز در محل کار، کوهی از رزومه‌های تکراری را مطالعه می‌کند به این امید که از میان هزاران تکه کاغذ

مشاور عزیز، بر سر دوراهی قرار دارم. به‌تازگی از شغلم استعفا داده‌ام. در این زمینه سه سال سابقه کار دارم. از یک طرف، می‌توانم به‌راحتی در حوزه تخصصم کار پیدا کنم اما از طرف دیگر، دوست ندارم خودم را محدود به یک زمینه شغلی کنم و دنبال تنوع کاری هستم تا تجربه‌های بیشتری به‌دست آورم.

مشاور عزیز، همین چند روز پیش، شرکت ما بودجه سال بعد را تصویب کرد. طبق برنامه، من باید تا پایان سال آینده دست کم چهار نفر را استخدام کنم. مساله اینجا است که هنگام جذب نیرو، معمولا با ۶ تا ۸ نفر مصاحبه می‌کنم و انتخاب یک نفر از میان این همه گزینه واقعا دشوار

مشاور عزیز، شغل من از همه نظر عالی است فقط یک مشکل وجود دارد. همکارم «لیزا» وظایفش را انجام نمی‌دهد. هر روز دیرتر از همه در محل کار حاضر می‌شود، چند ساعت را تقریبا به بطالت می‌گذراند بدون آنکه کار خاصی انجام دهد و سپس برای ناهار آماده می‌شود. وقتی از غذاخوری برمی‌گردد، چند کار

مشاور عزیز، یک سال پیش از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم. پس از فارغ‌التحصیلی، تصمیم گرفتم چند دوره مرتبط با رشته تحصیلی‌ام را بگذرانم تا برای ورود به بازار کار آمادگی داشته باشم. سپس یک کار نیمه‌وقت پیدا کردم تا هزینه‌های کلاس‌هایم را بپردازم. پس از اتمام دوره‌های آموزشی، رزومه‌ام را به‌روزرسانی کردم و برای چند شرکت