مشاور عزیز چند سال پیش، یک پست جدید تحت عنوان دستیار مدیر به واحد کاری من اضافه شد تا با توجه به مسوولیت‌های سنگین مدیرمان در دیگر واحدها، کار نظارت مستقیم بر کارکنان واحد ما را انجام دهد. ابتدا پیشرفت‌های قابل‌توجهی حاصل شد و کسی را داشتیم که مستقیما نگرانی‌ها و مسائل را با او […]
مشاور عزیز، من دستیار مدیر یکی از واحدهای شرکتمان هستم. نزدیک به سه سال است در این شرکت کار می‌کنم و به کارم علاقه دارم. اما مشکل اینجا است که رئیس قبلی واحد ما رفته و رئیس جدیدی به جای او آمده است. روش کار شرکت به گونه‌ای است که هر واحد یک دستیار مدیر
تابستان گذشته بعد از چند سال خانهداری تصمیم گرفتم دوباره وارد بازار کار شوم. در چند جای مختلف درخواست کار دادم و در نهایت با یک شرکت خیلی کوچک که نهایتا ۲۰ پرسنل داشت، مصاحبه کردم. آنها در ابتدا معتقد بودند من شایستگیهای لازم مورد نظر آنها را ندارم. اما مصاحبه به خوبی انجام شد
مشاور عزیز، حدود یک سال است که برای یک مجله کار می‌کنم. معمولا کارها را باید خیلی سریع تحویل دهم. همزمان چند کار انجام می‌دهم. این مجله از آن نشریه‌هایی نیست که خبرهای فوری را پوشش دهد. معمولا هر روز ۹ تا ۱۰ ساعت کار می‌کنم و صبح‌ها یا غروب‌ها در خانه، مجبورم ایمیل‌ها را
چطور به مدیرمان بگوییم که حجم کارمان زیاد است؟ بیشتر بخوانید »
مشاور عزیز، چند سال است که در یک شرکت کار می‌کنم. مدتی است که می‌خواهم حوزه فعالیتم را عوض کنم و دنبال یک شغل جدید هستم. پس از مدت‌ها جست‌وجو و چند مصاحبه با یک شرکت، از بین چند متقاضی، من و یکی دیگر انتخاب شدیم و به دور نهایی رفتیم. حالا دو هفته از
کابوس کارجویان: وقتی رئیس پی می‌برد که دنبال کار می‌گردید بیشتر بخوانید »
مشاور عزیز، طی یک سال گذشته کلی بدبیاری آورده‌ام. یک جراحی اورژانسی داشتم. مجبور شدم از یکی از اقوام سالخورده‌ام که دچار اختلال شناختی است مراقبت کنم و حالا هم دارم به ناچار طلاق می‌گیرم و همه اینها در چند ماه اتفاق افتاده. تا حالا، از پس این مشکلات برآمده‌ام اما شغلم طوری است که
چطور نگذاریم بحران‌های شخصی روی کارمان تاثیر بگذارد؟ بیشتر بخوانید »
مشاور عزیز، اوضاع واحد ما واقعا به هم ریخته. همه مان به تنگنا آمده‌ایم و داریم دنبال کار می‌گردیم اما به این زودی‌ها نمی‌توانیم استعفا دهیم. متاسفانه فعلا مجبوریم این وضعیت را تحمل کنیم. داستان از این قرار است: در یک نظرسنجی که در سراسر سازمان برگزار شد، تیم ما از نظر روحیه و شادی
با یک رئیس منفعل و پرخاشگر چطور برخورد کنیم؟ بیشتر بخوانید »
مشاور عزیز، رئیس جدید من، کارش را از ماه ژانویه آغاز کرده است. من و همکارهایم نگران و ناراحتیم، چون او اصلا حد و حریمی برای خودش ندارد. به مرور زمان هم شرایط بهتر نشده است. می‌توانم درباره کارهایش یک کتاب بنویسم اما چند نمونه را برایتان تعریف می‌کنم: یک روز به ما گفت که
چه کنیم وقتی مدیرمان حد و مرزها را نمی‌شناسد؟ بیشتر بخوانید »
مشاور عزیز، رئیس من در بسیاری از زمینه‌ها فوق‌العاده است. او با کلی تلاش به این جایگاه رسیده و دارای تفکر استراتژیک است، اما در این یک سال و نیم که برای او کار می‌کنم، رفتار پرخاشگرانه‌اش آسیب‌های زیادی به من زده است. غالبا سر من داد می‌زند (داد به معنای واقعی) آن هم در
چه کنیم وقتی شغلمان را دوست داریم اما رئیسمان را نه! بیشتر بخوانید »
مشاور عزیز، طی شش سال گذشته، در حوزه پشتیبانی مشتری فعالیت می‌کردم و با مشتری‌ها مستقیما در ارتباط بودم. چهار ماه پیش شغل جدیدم را شروع کردم. این اولین شغلی بود که ارتباط مستقیم با مشتری نداشت و از این بابت هیجان‌زده بودم. در حال حاضر، بیشتر محتوای فنی می‌نویسم و عاشق کارم هستم. در
چه کنیم وقتی رئیسمان می‌خواهد شغلمان را عوض کند؟ بیشتر بخوانید »