با رئیسی که فرافکنی می‌کند چطور برخورد کنیم؟

سئوال:

مشاور عزیز، من شغلم و همکارانم را از خیلی جهات دوست دارم. حتی از کار کردن برای رئیسم لذت می‌برم اما یک مشکل وجود دارد: او خیلی آدم منفی است و اهل باندبازی است و هر کسی را به دایره نزدیکانش راه نمی‌دهد. شرکت ما خیلی کوچک است و بیشتر همکارانم، از جمله خود من، در دایره نزدیکان او هستیم. اما او با کسانی که در این دایره نیستند، خیلی بد رفتار می‌کند. اگر کاری کنی که خوشش نیاید، تمام انرژی‌اش را می‌گذارد که تخریبت کند. دفتر کار ما، فضایش باز است و همه کنار هم کار می‌کنیم. خودم با چشم خودم دیده‌ام که در شبکه‌های اجتماعی، دنبال صفحه کارمندهایی که خیلی وقت پیش استعفا داده‌‌اند می‌گردد. بعد با صدای بلند، ظاهر آنها را مسخره می‌کند. آن هم کسانی که ما نه دیده‌ایم، نه برایمان مهمند. هر چیزی را مسخره می‌کند، چیزهایی که دست خود آدم نیست، مثل شکل دندان‌ها، بینی، وزن، سن، ناتوانی‌ها و لهجه. بگذریم از اینکه خودش فکر می‌کند خیلی آدم آگاهی است و معتقد به برابری نژادی.

او به شدت بی‌اعتماد به نفس است. احتمالا دلیل حمله کردنش به دیگران هم همین است. با این کار می‌خواهد ذهن دیگران را منحرف کند و توجه‌ها را از روی خودش بردارد تا دیگران، عیب و نقص‌‌هایش را نبینند. در هر حال، این مرا آزار می‌دهد. تازه! او معمولا آدم‌هایی را استخدام می‌کند که مثل خودش هستند. به همین خاطر، خیلی از همکارهایم با او همراه می‌شوند. وقتی دارند از این حرف‌ها می‌زنند خیلی معذب می‌شوم، ولی نمی‌دانم چه واکنشی نشان دهم. اگر خودت را کنار بکشی یا اعتراض کنی، جلوی پایت سنگ می‌اندازد. مثلا با مرخصی‌ات موافقت نمی‌کند و بارها این را دیده‌ام. اما این فقط مربوط به زمانی است که قضیه شخصی باشد. اگر در مورد انجام یک پروژه با او مخالفت کنی، اصلا ناراحت نمی‌شود ولی اگر کسی را مسخره کند و تو نخندی، آن وقت با تو زاویه پیدا می‌کند.

به جز این یک مورد، در بقیه موارد با هم مشکلی نداریم و من قصد ندارم به این زودی‌ها از این کار استعفا دهم. اما باید یک راهی وجود داشته باشد که این شرایط را مدیریت کنم، نه؟ یا باید وقتی دارد با حرص، یکی از کارمندهای سابق را مسخره می‌کند، لبخند بزنم و بعد مشغول کارم شوم؟

پاسخ مشاور:

دوست عزیز،

اوه! رئیست واقعا آدم بدی است. می‌دانم که این را می‌دانی اما آیا واقعا به این باور داری؟ به‌نظرم در نوشته‌هایت تضاد جالبی وجود دارد. تو می‌گویی کلا با این آدم مشکلی نداری و از کار کردن برای او لذت می‌بری اما در عین حال می‌گویی، او آدم منفی است.

البته من تو را نقد نمی‌کنم. کنار آمدن با یک رئیس غیرحرفه‌ای و حتی لذت بردن از همکاری با او، چیز بعیدی نیست، به شرطی که مخاطبش تو نباشی. آدم‌های منفی، گاهی ویژگی‌هایی دارند که باعث می‌شود منفی بودنشان به چشم نیاید. نمی‌دانم! شاید مثلا مهارت زیادی در ارائه بازخورد حرفه‌ای دارد یا برای افزایش حقوق کارمندها تلاش می‌کند یا سعی می‌کند دست کارمندها را باز بگذارد (در مورد ساعات کار و. . . ). تو کاملا حق داری انتظاراتت از یک رئیس را اولویت‌بندی کنی. شاید او می‌تواند به پیشرفت حرفه‌ای و ارتقای کیفیت زندگی‌ات کمک کند.

اما خیلی تعجب می‌کنم چون او، آدم رقت‌انگیزی است و به نظرم کسی که در شبکه‌های اجتماعی دنبال کارمندهای سابق می‌گردد تا لهجه‌شان را مسخره کند، کسی نیست که بتوانی برای پیشرفت حرفه‌ای خود رویش حساب کنی. به هر حال یک روزی ممکن است کاری کنی که به مذاقش خوش نیاید یا مثلا با مدل مویت حال نکند. آن موقع، هدف حملاتش خواهی شد. شاید این اتفاق وقتی بیفتد که از این شرکت رفته‌ای؛ اما چطور می‌توانی روی او به‌عنوان معرف، حساب کنی یا انتظار داشته باشی که در پیدا کردن کار کمکت کند؟ شاید هم این اتفاق زمانی بیفتد که آنجا مشغول به کار هستی، که در این صورت کیفیت زندگی‌ات ناگهان افت خواهد کرد. هر لحظه ممکن است این اتفاق بیفتد.

حتی اگر هیچ وقت به تو حمله نکند، باز هم نمی‌توانی به او اعتماد کنی، با توجه به چیزهایی که درباره‌اش می‌دانی. و این واقعا مشکل بزرگی است چون ارزیابی کار، بررسی حقوق و دستمزد و پیشرفتت در دستان اوست. هیچ‌کدام از اینها به این معنا نیست که از فردا دنبال کار جدید بگردی. بیشتر آدم‌ها وقتی می‌فهمند رئیسشان آدم منفی است، به این راحتی‌ها نمی‌توانند کارشان را رها کنند. اما حداقل باید بدانی که رفتارهای او نرمال نیست. آدم وقتی در یک محیط مسموم کار می‌کند، به مرور این چیزها برایش عادی می‌شود و یادش می‌رود که چه چیزی طبیعی است و چه چیزی نیست و وقتی به نقطه‌ای می‌رسی که هر چیز غیرقابل‌تحملی را تحمل می‌کنی، تشخیص خوب و بد، سخت‌تر می‌شود.

فقط خودت می‌توانی بگویی که به آن نقطه رسیده‌ای یا نه. به نظرم هنوز نرسیده‌ای اما یک روز می‌رسی و وقتی به آن رسیدی، حتی یک لحظه هم به خودت شک نکن. اما تا آن موقع، چطور می‌توانی با مدیرت برخورد کنی وقتی دارد به یک نفر توهین می‌کند؟ اگر او جزو آدم‌هایی بود که اظهارنظر مخالف را تحمل کند، پیشنهاد می‌دادم که وقتی دارد درباره کسی بدگویی می‌کند، از محاسن آن فرد بگویی. مثلا: «هوم! من جین را دوست دارم. من که هیچ وقت با او مشکلی نداشته‌ام» یا «تعجب کردم این چیزها را شنیدم چون او همیشه با من مهربان بوده. » گاهی چنین جواب‌هایی مثل یک تلنگر است که به طرف می‌فهماند پایش را از گلیمش درازتر نکند. یا حداقل می‌فهمد که تو تمایلی به شنیدن این چیزها نداری. اما رئیس تو اهل تنبیه کردن است. او با هر کسی که مخالفش باشد، بد برخورد می‌کند. اگر در موضع قدرت نبود، می‌گفتم «مهم نیست! بگذار از تو خوشش نیاید»، اما چون اهل تنبیه کردن است و برایت گران تمام می‌شود، به نظرم این گزینه منتفی است. تنها استراتژی ممکن این است که تا جایی که می‌توانی، جوابی ندهی و خودت را قاطی صحبت‌هایش نکنی و اگر منتظر واکنشی از سمت تو بود یا جوابی از تو خواست، با یک صدای خنثی، جواب دهی و بلافاصله بحث را عوض کنی. فقط مراقب باش که خودت را فریب ندهی و فکر نکنی می‌توانی به او اعتماد کنی. این شرایط ایده‌آل نیست اما با داشتن رئیسی مثل او، این بهترین راه‌حل ممکن است.

  1. در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کرده‌اند، قبل از پذیرش و به‌کارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
  2. لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا