چطور از خبرچینی در محیط کار دوری کنیم؟

سئوال:

مشاور عزیز، محیط کار من در کل جای خوبی است اما خیلی‌ها پشت سر هم حرف می‌زنند یا گلایه می‌کنند. با صدای بلند حرف می‌زنند. رفت و آمد هم در شرکتمان زیاد است. بدتر از همه اینکه، بعضی از کارکنان، تمام‌وقت در شرکت کار می‌کنند (از جمله خود من)، در حالی که بعضی دیگر، می‌آیند و می‌روند. همین باعث شده یک جو خودی و غیرخودی ایجاد شود.

من واقعا گوش شنوای خوبی هستم و دوست دارم پای حرف‌های همکارانم بنشینم اما وقتی یک عده دارند درباره دیگران حرف‌های زشت و زننده می‌زنند، ممکن است دردسر درست شود. به نظر شما وقتی کسی برای بدگویی از دیگران پیش من می‌آید، چطور محترمانه به او بفهمانم که مایل به گفت‌وگو نیستم؟

به‌خصوص دوست دارم بدانم که اگر آن فرد، ارشد است، چطور این کار را انجام دهم؟ اگر همسطح با من است یا جایگاهش از من پایین‌تر است چطور؟ اگر با صحبت‌های او موافق باشم، آیا باید جور دیگری برخورد کنم؟ اگر مخالف باشم چطور؟ اگر او در حال صحبت از اطلاعات محرمانه‌ای باشد که نباید فاش شوند چطور؟ آیا فرقی می‌کند که این اطلاعات، مربوط به کار هستند یا نه؟

پاسخ مشاور:

دوست عزیز، غیبت و خبرچینی در محیط کار، از آن کارهایی است که در آن لحظه به آدم حس هیجان می‌دهد. حس خوب دانستن چیزی که دیگران آن را نمی‌دانند! وسوسه دانستن اطلاعاتی که نظرت را نسبت به یک نفر عوض می‌کند! اما بعد از آن، حس بدی به آدم دست می‌دهد و آن وقتی است که احساس گناه می‌کنی و حتی به این فکر می‌کنی که نکند کسی که با تو از بقیه بد می‌گوید، پشت سرت با بقیه غیبت کند. در یک نگاه کلی‌تر، فرهنگی که خبرچینی در آن ریشه دوانده می‌تواند به شدت سمی باشد. چنین فرهنگی می‌تواند یک جو «ما علیه آنها» ایجاد کند یا کار به جایی برسد که شایعات، بیشتر از اطلاعیه‌های رسمی اهمیت و اعتبار پیدا کنند. و این، انرژی منفی را در سراسر سازمان بخش می‌کند که کیفیت زندگی افراد را پایین می‌آورد. در چنین فضایی، در حق کسانی که پشت سرشان بدگویی شده اجحاف می‌شود و احترام خود را از دست می‌دهند. بنابراین، حق داری اگر بخواهی خودت را قاطی این صحبت‌ها نکنی.

با این وجود، بهتر است تفاوت بین این دو را تشخیص دهی: وقتی که خبرچینی مضر است و وقتی مضر نیست (و حتی مفید است). اولی که کاملا واضح است، اگر حرف‌هایی که می‌زنند، از روی بدخواهی است یا اصلا به تو ارتباطی ندارد، مثل ازدواج یکی از همکاران، شک نکن که باید از آن دوری کنی. گمانه‌زنی‌های بی‌اساس هم در این دسته قرار می‌گیرند. مثلا: «باب تازگی‌ها خیلی بیرون می‌رود. فکر کنم دارد دنبال یک کار دیگر می‌گردد. » اما سایر مواقع، دانستن اطلاعات می‌تواند برایت مفید باشد، مثلا «فلان کارمند ارشد، سابقه آزار و اذیت همکارانش را دارد یا شرکت قصد دارد پروژه‌ای را که تو تمام وقتت را برایش گذاشته‌ای، متوقف کند. » اگر اطلاعات، علنی نباشد اما از نظر حرفه‌ای بتواند کمکت کند، من برایش استثنا قائل می‌شوم. خیلی از اطلاعات مفید در شرکت‌ها به همین شکل رد و بدل می‌شوند و رسما اعلام نمی‌شوند. اما در مورد غیبت و خبرچینی، اینکه چطور آن را متوقف کنی کاملا به جزئیات بستگی دارد. پس بیا بپردازیم به سناریو‌هایی که ذکر کردی:

  1. وقتی فرد خبرچین، جایگاهش از تو بالاتر است: این سخت‌ترین سناریو است. در اینجا، رعایت ادب خیلی مهم است اما باز هم می‌توانی به او بفهمانی که علاقه‌ای به صحبت درباره مشکلات مالی «کیت» یا طلاق گرفتن «لوتر» نداری. ساده‌ترین راه این است یک پاسخ کوتاه و خنثی بدهی و بلافاصله بحث را عوض کنی. چند نمونه پاسخ خنثی: «چقدر بد! امیدوارم حالش خوب باشد. چقدر از شنیدنش ناراحت شدم.» اگر تلاشت برای تغییر موضوع، نتیجه نداد، و او هنوز هم سعی داشت گفت‌وگو را به سمت غیبت سوق دهد، می‌توانی مستقیما بگویی: «از اینکه پشت سرش راجع به این موضوع صحبت کنیم حس خوبی ندارم» یا «فکر کنم بهتر است وانمود کنم که این چیزها را نشنیده‌‌ام.»
  2. وقتی خبرچین، همسطح تو است یا جایگاهش پایین‌تر است: در اینجا هم می‌توانی از همان روش استفاده کنی اما حالا دستت بازتر است و می‌توانی بگویی: «می‌دانی! صحبت درباره او باعث می‌شود احساس کنم در حقش بی‌مهری کرده‌ام. بهتر است وارد حریم خصوصی‌اش نشویم.» اگر می‌خواهی مشکل را برای همیشه حل کنی می‌توانی بگویی: «دارم سعی می‌کنم کمتر غیبت کنم. تازه فهمیدم که این کار چقدر می‌تواند مخرب باشد و دوست ندارم دیگران هم درباره من بدگویی کنند، پس سعی می‌کنم خودم هم رعایت کنم.» اگر رابطه‌ات با او نزدیک است، می‌توانی حتی از او هم بخواهی که با تو همراه شود و هر دو با هم سعی کنید غیبت نکنید. گاهی، اگر هر دو طرف، تصمیم به ترک عادت بگیرند و از هم حمایت کنند، این کار آسان‌تر می‌شود.

اگر می‌دانی اطلاعاتی که داری می‌شنوی، محرمانه است می‌توانی همین جواب را بدهی. فرض کن یک نفر دارد با تو درباره یکی از کارکنان به نام «جین» صحبت می‌کند و تو می‌دانی جین دوست ندارد این اطلاعات فاش شود. می‌توانی بگویی: «اوه! فکر کنم جین دوست دارد این ماجرا محرمانه بماند پس نباید درباره‌اش صحبت کنیم.» این بهترین جوابی است که می‌توانی بدهی، اگر می‌دانی که فرد، دوست ندارد اطلاعات محرمانه‌اش فاش شود (چه اطلاعات مربوط به کار و چه اطلاعات شخصی). این‌جوری در حق تمام کسانی که در گفت‌وگو دخیلند لطف کرده‌ای و حالا همه می‌دانند که نباید درباره‌اش حرف بزنند. یک استثنا وجود دارد: اگر اطلاعات مربوط به کار است و تو مطمئنی که پنهان کردن آن، به ضرر همکارانت است، اینجا وظیفه اخلاقی ایجاب می‌کند که به آنها بگویی، مثلا اگر شرکت دارد کارهای غیرقانونی انجام می‌دهد. پرسیدی که اگر با صحبت‌ها موافق یا مخالفی چطور جواب دهی. اگر کسی دارد درباره همکارت، مثلا درباره جین، بدگویی می‌کند و تو با نظرش مخالفی، می‌توانی با اشاره به یک نکته مثبت، مسیر مکالمه را عوض کنی. مثلا: «جدی؟ اتفاقا من فکر می‌کنم کار کردن با جین خیلی هم آسان است» به‌علاوه، می‌توانی با «تعریف و خوب گفتن» از دیگران، به جنگ با فرهنگ بدگویی بروی. به مرور زمان، اظهار نظرهای مثبت و خالصانه می‌تواند تاثیر بسزایی بر فرهنگ آنجا بگذارد یا حداقل، روی افراد پیرامونت تاثیر خواهد گذاشت.

  1. در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کرده‌اند، قبل از پذیرش و به‌کارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
  2. لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا