سئوال:
مشاور عزیز، بهتازگی فارغالتحصیل شدهام و مدت کوتاهی است که دنبال کار هستم. با چهار شرکت هم مصاحبه کردهام. برایم جالب بود که یک سوال در سه تا از مصاحبهها تکرار شد: «چرا به این جایگاه شغلی علاقهمندی؟» با اینکه سوالش در ظاهر آسان است، اما نمیدانستم چطور به آن جواب دهم. بهنظر شما بهتر است چه جوابی به این سوال بدهم؟
پاسخ مشاور:
دوست عزیز، روی هر صندلی مصاحبهای که بنشینی، احتمالا یکی از اولین سوالاتی که میپرسند، همین است. اگر فکر میکنی جوابش راحت است، تا حدی حق داری. خیلی از مسوولان مصاحبه، این سوال را میپرسند که یخ کارجو باز شود و زیاد احساس استرس نکند. اما بسته به جوابی که میدهی، ممکن است نگرانیهایی در مسوول مصاحبه ایجاد شود؛ گاهی نگرانیهای بزرگ. پس نباید سرسری جواب دهی. باید از قبل، خوب به آن فکر کنی و حواست باشد که چیزی که مدنظر داری را به خوبی منتقل کنی. این نکات را رعایت کن:
۱- جوابت باید نشان دهد که شغل را میشناسی.
من وقتی از متقاضی این سوال را میپرسم، معمولا منتظر یک جواب عجیب و غریب نیستم. معمولا متقاضیها در جواب این سوال میگویند که چرا با این شغل ارتباط برقرار کردهاند. جوابها کمابیش مثل همند. اما گاهی یک متقاضی جوابی میدهد که با خودم میگویم: «هوم! آیا اصلا میداند این شغل چیست؟» گاهی فرد در جواب این سوال میگوید: «چون من عاشق مترجمیام» در حالی که مترجمی، تنها بخش کوچکی از وظایف شغل است یا اصلا نیست. البته تفکیک شرح وظایف شغلی به این راحتیها هم نیست، اما باید آن را کامل خوانده باشی (و نزدیک به روز مصاحبه) که هنگام صحبت از آن، اشتباه نکنی.
۲- باید واقعا طوری بهنظر بیایی که حس کنند به آن شغل علاقهمندی.
وقتی مسوول مصاحبه از تو میپرسد که چرا به این شغل علاقهمندی، مهم است که واقعا علاقهمند بهنظر برسی. این شاید واضح باشد اما خیلی از متقاضیها، به خصوص افرادی که دنبال کارهای سطوح پایین هستند، طوری بهنظر میرسند که انگار فقط بهدنبال کارند. حالا هر کاری که باشد. نه لزوما این کار. البته صادقانه بگویم ممکن است این درست باشد. وقتی کفگیرت به ته دیگ خورده، شاید دیگر خیلی وسواس نداشته باشی که از کجا حقوق بگیری. اما یادت نرود که مسوول مصاحبه بهدنبال کسی است که به شغل مربوطه علاقه داشته باشد، چون کسی که به شغلش علاقه دارد، برایش سنگتمام خواهد گذاشت.
۳- طوری رفتار نکن که انگار فقط شرکت را دوست داری، نه شغل را.
اگر دلیل علاقهمندیات به یک شغل، شرکتش است، این را نگو. مسوول مصاحبه میخواهد بداند که چرا به این «جایگاه شغلی» علاقهمندی، چون اگر استخدام شوی، مهمترین فعالیت روزانهات این است که از پس مسوولیتهای آن بر بیایی. این مخصوصا زمانی مهم است که شرکت مربوطه، از آن شرکتهای پر زرق و برق و جذاب باشد. اگر اینطور باشد، آنها احتمالا کلی متقاضی دارند که برای همه آنها، کار کردن برای یک چنین شرکتی آنقدر جذاب است که اصلا به واقعیتهای شغل مربوطه فکر هم نکردهاند. کارفرماها از اینکه کارجو به شرکت علاقهمند باشد خوشحال میشوند اما کلا بهدنبال کسی هستند که برای کارش سنگ تمام بگذارد و آن را با اشتیاق انجام دهد. حتی اگر شرکتش واقعا از آن جاهای جذاب است، بهتر است زیاد خودت را هیجانزده نشان ندهی چون اینجوری بهتر بهنظر میرسی. یک هشدار مهم: اگر میخواهی در یک نهاد غیرانتفاعی یا خیریه که ماموریت خاصی دارد کار کنی، حتما به آن ماموریت اشاره کن. نه اینکه تمام جوابت درباره آن باشد، اما نهادهای غیرانتفاعی دوست دارند که متقاضی به ماموریت آنها متعهد باشد.
۴- جوابت را به مسیر شغلیات ربط بده.
یک جواب خوب، جوابی است که نهتنها بگویی چه جنبههایی از شغل برایت جذابیت دارد؛ بلکه توضیح دهی که چطور با مسیر شغلیات در یک راستاست، به خصوص اگر شغل مربوطه با کارهایی که تا حالا انجام دادهای خیلی متفاوت باشد، در یک حوزه کاملا جدید یا سطحش پایینتر باشد. لازم نیست جوابت طولانی باشد (اصلا نباید باشد). یک یا دو جمله کافی است که مسوول مصاحبه در جریان قرار بگیرد. مثلا: «من در کتابخانه کار میکردم چون عاشق سازماندهی اطلاعات هستم و دوست دارم آدمها را به منابع مورد نیازشان برسانم و خیلی هیجان دارم که این کارها را در محیط شرکتی انجام دهم. »
۵- طوری رفتار نکن که انگار این یک شغل موقتی برای رسیدن به یک شغل دیگر است.
گرچه باید توضیح دهی که این شغل چطور در راستای مسیر شغلیات قرار دارد، اما نباید طوری صحبت کنی که انگار این شغل، وسیلهای برای رسیدن به یک موقعیت دیگر است. البته ممکن است اینطور باشد. در عرصه کار، این چیزها اتفاق میافتد. اما مسوول مصاحبه میخواهد مطمئن شود که تو، دست کم تا چند سال آینده، از انجام این کار راضی خواهی بود. اگر طوری بهنظر برسی که انگار عجله داری کمی پس از استخدام شدن از آنجا بروی، این به ضررت خواهد بود.
۶- اگر آنقدرها هم به آن شغل علاقهمند نبودی چه؟
گاهی جواب دادن به این سوال سخت است چون واقعیت این است که زیاد هم از آن شغل خوشت نمیآید. فقط به یک منبع درآمد نیاز داری. اگر میخواهی شانس استخدام شدنت بالا برود، باید حداقل طوری رفتار کنی که انگار شغل را دوست داری. اما اگر متقاضی دیگری وجود داشته باشد که مشتاقتر از تو بهنظر برسد، مسوول مصاحبه انگیزه زیادی برای استخدام تو نخواهد داشت. پس از خودت بپرس: آیا «هیچ چیزی» در این شغل برایم جذاب نیست؟ چرا این شغل را به کارهای دیگر ترجیح میدهم؟ آیا به مهارتهایی نیاز دارد که من دارم؟ اگر این یک کار سطحی است، آیا میتوانم بگویم که من جزئی از یک مجموعه بزرگتر هستم و اینجوری در خودم احساس رضایت ایجاد کنم؟ مثلا اگر کارش، خدمات مشتری است، آیا میتوانم درباره حس خوب کمک به آدمها در حل مشکلاتشان صحبت کنم؟ کسی که واقعا عاشق آن شغل است را تصور کن و ببین چه جوابی ممکن است به این سوال بدهد. بعد ببین آیا هیچکدام از آن جوابها تو را تحتتاثیر قرار میدهد یا نه.
اگر واقعا هیچ جنبهای از آن شغل برایت جذاب نیست، شاید بهتر باشد که دنبال یک کار دیگر باشی. اما معمولا وقتی دربارهاش فکر میکنی، به یک جواب معتبر و صادقانه میرسی. لازم نیست تظاهر کنی که تا ابد، عاشق کپی کردن یا بایگانی هستی. ایرادی ندارد اگر دلیل علاقهات به یک کار، یک حس رضایت درونی باشد.
- در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کردهاند، قبل از پذیرش و بهکارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
- لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.