سئوال:
مشاور عزیز، پنج سال است که در حوزه کاریام فعالیت میکنم و در این مدت، سه تا شغل عوض کردهام. اولی به زور به پنج ماه رسید. دومی دو سال و نیم و شغل فعلیام یک سال و نیم. مدتی است در این شرکت احساس نارضایتی دارم. شاید تا حدی به خاطر کرونا باشد که باعث شده حجم کارهایم زیاد شود. اما دلیل دیگرم این است که فضای اینجا سنتی و روابط اجتماعی کمتر از چیزی است که انتظارش را داشتم. در شرکت قبلی، کلی آدم همسن و سالم دور و برم بودند. دائما با هم ناهار میخوردیم و خوش میگذراندیم. اینجا، با اینکه همکارهایم آدمهای خیلی خوبی هستند اما همسن و سال پدر و مادرمند. هر کس تنها در اتاقش مینشیند و با بقیه تعاملی ندارد. همین جو باعث شد که دورکاری را راحت بپذیرند.
علاوه بر اینها، به این نتیجه رسیدهام که ماندن در اینجا کمکی به تحقق اهداف بلندمدتم نمیکند. همه اینها نشانههایی هستند که مدام به من تلنگر میزنند دنبال یک کار دیگر بگردم. اما بارها شنیدهام که از این شاخه به آن شاخه پریدن برای رزومه خوب نیست. یکی از همکاران سابقم توصیه کرد که دست کم دو سال در این شرکت بمانم و بعد، دنبال کار دیگر باشم (به عنوان یک مدیر استخدام، بارها پیش آمده که متقاضیها را به خاطر شغل عوض کردنهای مکرر، قضاوت بد کردهام). آیا این صحت دارد؟ آیا واقعا استعفای زودتر از دو سال، از شغلی که دوستش ندارم، شانسم را برای فرصتهای بعدی محدود خواهد کرد؟ آیا باید دو سال صبر کنم؟
پاسخ مشاور:
دوست عزیز، از این شغل به آن شغل پریدن، لزوما به رزومه لطمه نمیزند اما در بسیاری از حوزهها، باعث میشود به سختی شغل دلخواهت را به دست بیاوری.
دلیلش این است که وقتی کارفرما میبیند این الگو بارها در رزومهات تکرار شده، فرض را بر این میگذارد که تو عادت داری زود به زود شغل عوض کنی و با آنها هم همین کار را خواهی کرد. بیشتر کارفرماها ترجیح میدهند چنین فردی را استخدام نکنند، آموزشش ندهند و رویش سرمایهگذاری نکنند، به خصوص وقتی گزینههای بهتری وجود دارد که مدت زمان اشتغالشان در هر شرکت، طولانیتر است.
اما بیا اول ببینیم «تغییر مکرر شغل» چیست چون خیلیها تعریفش را نمیدانند. تغییر مکرر شغل یا «جاب هاپینگ» (Job Hopping)، یعنی مدت کوتاهی پس از استخدام، سازمان را ترک کنی (مثلا کمتر از یک سال یا کمتر) و این الگو چند بار تکرار شود.
گاهی مردم از شنیدن این حرف، تعجب میکنند چون باور عمومی این است که اگر بتوانی یک سال در یک شرکت دوام بیاوری و بعد آنجا را ترک کنی، جزو این افراد نیستی. اما یک سال اشتغال در یک سازمان، کار خارقالعادهای نیست. اگر چهار شغل را پشت سر هم، پس از ۱۸ ماه ترک کنی، هر کس به رزومهات نگاه کند، با خودش میگوید «چقدر از این شاخه به آن شاخه پریده». پس بگذار روراست بگویم اگر تحمل این شغل برایت خیلی سخت است، دلیلی ندارد که یک سال صبر کنی چون به هر حال قصد داری بعد از یک سال، استعفا دهی. در رزومه، فرق زیادی بین ۱۰ ماه و ۱۴ ماه نیست. جفتشان کوتاه به نظر میآیند. اما حواست باشد، بعضی شغلها اساسا برای کوتاهمدت طراحی شدهاند مثل کارهای قراردادی. پس داشتن شغلهای کوتاهمدتی از این قبیل، ایرادی ندارد. تغییر مکرر شغل، یعنی الگوی استعفا یا اخراج زودهنگام از شغلهایی که برای بلندمدت طراحی شدهاند. بهعلاوه، تغییر شغل درون یک سازمان (مثل ارتقای شغلی) جاب هاپینگ محسوب نمیشود.
بهعلاوه، این مفهوم نسبی است و میتواند به مرور زمان که سابقه کارت زیاد میشود تغییر کند. مثلا اوایل دوران اشتغال، اگر در پنج سال، سه شغل عوض کنی، تا حدی طبیعی است و آنقدرها توجه کارفرما را جلب نمیکند. اما به مرور که سابقه کارت زیادتر میشود، ترک شغل با این سرعت، جلب توجه میکند.
و یک نکته مهم. بعضی از شغلها استثنا هستند. در بعضی صنایع، مثل بعضی از بخشهای IT، تغییر مکرر شغل کاملا نرمال است و اتفاقا، ماندن در یک جایگاه به مدت مثلا هفت سال، غیرطبیعی به نظر میرسد. اما تعداد چنین مشاغلی کم است. در اغلب مشاغل، سالی یک بار (یا دو سال یک بار) شغل عوض کردن و رفتن از شرکتی به شرکت دیگر، در ذهن کارفرما سوال ایجاد میکند که «چرا این فرد اینقدر جابهجا شده؟ آیا زود حوصله اش سر میرود؟ نکند شغل پیشنهادی ما هم زود دلش را بزند؟ نکند دلیل شغل عوض کردنش، ضعف عملکردش بوده و کارفرماها عذرش را میخواهند؟ یا شاید انتظارات غیر واقعبینانه از یک شغل دارد؟ یا آدم لوسی است و به خاطر مسائل عادی استعفا میدهد؟»
البته گاهی اتفاقات بد پشت سر هم میافتند و کارفرماها هم این را درک میکنند. مثلا شاید از شغل اولت به خاطر اینکه رئیست آدم بدجنسی بوده استعفا داده باشی و کارفرمای بعدی، تو را به خاطر تعدیل نیرو اخراج کرده باشد. هیچکدام از اینها تقصیر تو نبوده اما حالا پیشینهای داری که سوالبرانگیز است. معنایش این نیست که محکوم به شکستی. میتوانی شرایط را تغییر دهی اما باید آماده باشی که اتفاقات گذشته را برای مسوول مصاحبه توضیح دهی و متقاعدش کنی که به دنبال ثبات هستی.
تغییر مکرر شغل از یک جهت دیگر هم میتواند به تو آسیب بزند. در بسیاری از شغلها، زمان میبرد تا کم و کیف آن شغل دستت بیاید. مثلا ۶ ماه طول میکشد تا بفهمی دقیقا چه کار میکنی و یک سال طول میکشد تا در آن مهارت پیدا کنی. وقتی زودتر از یک سال استعفا میدهی، نه تنها سرمایهگذاری کارفرما هدر میرود، بلکه تو هم دستاورد و تجربه عمیقی به دست نیاوردهای که به رزومهات چیزی اضافه کند.
اما ما اینجا درباره «الگوها» صحبت کردیم. یعنی اتفاقی که چند بار افتاده باشد. یک بار مهم نیست. اگر چند بار باشد نگرانکننده است. مورد تو، آنقدرها هم بد نیست. میتوانم بگویم لب مرز هستی. اگر دو سال کامل اینجا بمانی بهتر است؟ بله! سه سال چه؟ چه بهتر. گرچه ثبات مهم است اما این «تنها چیزی نیست که باید در نظر بگیری». بقیه مسائل هم مهمند. مثل کیفیت زندگی، رضایت و شادمانی و اینکه آیا ماندن در این شغل، به اهداف بلندمدتت کمکی میکند یا نه. همه این فاکتورها را باید در نظر بگیری و مزایا و ریسکها را بسنجی.
حتی اگر الگوی تغییر مکرر شغل در رزومهات دیده شود، باز هم میتوانی کار پیدا کنی. فقط ممکن است گزینههایت محدود شوند. و نکتهای که باید از آن آگاه باشی: اگر قرار است مدت کوتاهی در این شرکت بمانی، باید حتما مطمئن شوی که در شرکت بعدی، چند سال خواهی ماند. اگر از شغل بعدی هم پس از مدت کوتاهی استعفا دهی، الگوی تغییر مکرر شغل در رزومه تو نیز دیده خواهد شد که باعث میشود دفعه بعد که دنبال کار هستی، به مشکل بربخوری. پس شغل بعدی را کاملا بسنج و ببین آیا حاضری تعهد دهی که مدت طولانی آنجا بمانی یا نه.
- در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کردهاند، قبل از پذیرش و بهکارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
- لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.