چطور با همکاران فضول برخورد کنیم؟

سئوال:

مشاور عزیز، من برای یک شرکت کوچک کار می‌کنم. ما در حال اجرای پروژه‌ای برای یکی از مشتریان مهم هستیم. اخیرا، یکی از اعضای خانواده‌ام مریض و در بیمارستان بستری شد. قضیه را به مشتری و سرپرستم گفتم تا در جریان باشند که شاید ناچار شوم بعضی روزها مرخصی بگیرم یا دورکاری کنم. من به‌شدت آدم توداری هستم و با اینکه با همکارانم صمیمی‌ام، دوست ندارم زیاد درباره زندگی شخصی‌ام با آنها صحبت کنم. برای مشتری و سرپرستم هم تا حدی که لازم بود توضیح دادم. مشتری شرایطم را کاملا درک کرد و اصلا کنجکاوی نکرد. اما همکارانم دائما از من سوال می‌پرسند. مدیر ارشد شرکت، از آن دسته آدم‌هایی است که اعتقاد دارد کارکنانش اعضای یک «خانواده» هستند و نباید مسائل زندگیشان را از هم پنهان کنند و این من را اذیت می‌کند.
مدیر ارشد و سرپرستم دائما درباره وضعیتی که پیش‌آمده از من سوال می‌کنند. اولش جواب کوتاه می‌دادم و بعد بحث را عوض می‌کردم. اما انگار بعضی‌ها از این رفتارم دلخور شده‌اند. حتی یک‌بار سرپرستم بی‌مقدمه پرسید که تشخیص دکتر چه بوده و بعد شروع کرد به پرسیدن جزئیات. من واقعا از این رفتارش یکه خوردم. به او گفتم که اینها مسائل شخصی من است و صحبت کردن درباره‌اش واقعا معذبم می‌کند.به‌زودی قرار است یک گردهمایی برگزار شود که شرکت در آن اجباری است اما من واقعا دوست ندارم بروم چون همه کارکنان شرکت آنجا حضور خواهند داشت و کلی سوال پیچم خواهند کرد. چه کنم تا دست از این رفتارشان بردارند؟ من همین حالا هم کلی مشکل دارم. فشار کار هم اذیتم می‌کند. نمی‌خواهم به آنها بی‌حرمتی کنم اما در عین حال، باید کاری کنم که دست از سرم بردارند.بد نیست بدانید که شرکت ما یک واحد منابع انسانی درست و حسابی ندارد. مدیر ارشد چند تا مسوولیت دارد که یکی از آنها، مدیریت منابع انسانی است.

پاسخ مشاور:

امان از دست کارفرمایانی که ادعا می‌کنند خانواده شما هستند. مدیرانی که می‌گویند اینجا مثل خانه شماست، معمولا می‌خواهند وارد حد و مرزهای شما شوند. جالب اینجاست که این قانون کاملا یک‌طرفه و فقط به نفع کارفرماست. وقتی به تو القا می‌شود که شرکت، مثل خانواده‌ات است، اگر بخواهی با درخواست‌های غیرمنطقی‌شان مخالفت کنی عذاب وجدان می‌گیری. جالب اینجاست که اگر تو درخواستی داشته باشی، مثلا اضافه حقوق یا ساعات کاری انعطاف‌پذیر، خانواده دیگر معنایی ندارد.تازه، شاید تو از آن دسته آدم‌هایی هستی که دوست نداری مسائلت را حتی با خانواده واقعی‌ات در میان بگذاری، پس طبیعی است اگر نخواهی همکارانت را در جریان بگذاری.اما وقتی در شرکت شما، فرهنگ «اشتراک‌گذاری» حاکم است و همه کارکنان در جریان زندگی یکدیگر هستند، تو به‌عنوان یک آدم تودار ممکن است اذیت شوی. می‌توانی حد و حریم خود را حفظ کنی اما برای اینکه سرد یا منزوی به‌نظر نرسی، باید ماهرانه رفتار کنی.

وقتی همکاران می‌خواهند در زندگی شخصی‌ات سرک بکشند، به چند روش می‌توانی واکنش نشان دهی. واکنش اول، «انحراف محترمانه» است، یعنی بحث را خیلی محترمانه عوض کنی. مثلا، اگر درباره وضعیت سلامتی اقوامت سوال کردند، می‌توانی بگویی: «مادرم دارد با بیماری مبارزه می‌کند. ممنون که جویا هستید. راستش می‌خواستم درباره معرفی محصول X از شما سوالی بپرسم…» یا «شرایط پیچیده است. نمی‌خواهم وارد جزئیات شوم اما به‌خوبی از او مراقبت می‌شود. راستی، حالا که اینجایی، بیا موضوعات جلسه جمعه را با هم مرور کنیم.»

اما ظاهرا این روش را امتحان کرده‌ای و همکارانت ناراحت شده‌اند که با آنها صادق نیستی. اگر این روش جواب نمی‌دهد، سعی کن خیلی رک به آنها بگویی که دوست نداری درباره‌اش صحبت کنی. شاید کمی سخت به‌نظر برسد چون ممکن است بترسی که رابطه‌ات با همکارانت شکرآب شود. اینکه بگویی «دست از سرم بردارید» وسوسه‌کننده است اما پاسخ‌های مسالمت‌آمیزتری وجود دارد، از جمله:

  1. «ممنونم که نگران هستید اما دارم سعی می‌کنم در محیط کار درباره این موضوع صحبت نکنم. دوست دارم در مدتی که اینجا هستم، به بیماری فکر نکنم و روی کار تمرکز کنم.»
  2. «اگر اشکالی ندارد درباره‌اش صحبت نکنیم. این موضوع واقعا به من استرس وارد می‌کند و دارم تلاش می‌کنم به آن فکر نکنم. حالتان چطور است؟»
  3. «دوست ندارم زیاد درباره این موضوع صحبت کنم اما اگر موضوعی پیش بیاید که بخواهد روی کارم تاثیر بگذارد، حتما شما را در جریان خواهم گذاشت.»

هرکدام از این پاسخ‌ها که واقعی‌تر به‌نظر می‌رسد را انتخاب کن و به‌خاطر بسپار. وقتی یکی از همکارانت در کارت فضولی می‌کند و کاسه صبرت را لبریز می‌کند، اگر از قبل جوابت را آماده کرده باشی، احتمال اینکه از کوره دربروی و سرش داد بزنی، کمتر است.

اگر هیچ‌کدام از این تکنیک‌ها نتیجه نداد (که قاعدتا باید جواب دهد، مگر اینکه همکارانت بیش از حد فضول باشند)، می‌توانی خصوصی با رئیست صحبت کنی و بگویی: «حس می‌کنم دوست دارید درباره بیماری بستگانم اطلاعات بیشتری به شما بدهم. از اینکه نگرانم هستید واقعا ممنونم و می‌دانم همه اینها به خاطر این است که به من اهمیت می‌دهید اما من ترجیح می‌دهم در محیط کار درباره این مسائل صحبت نکنم. این را گفتم که یک‌وقت موضوع را شخصی نکنید یا فکر نکنید من گوشه‌گیر هستم.»

اگر فکر می‌کنی دیر یا زود مجبور خواهی شد این حرف‌ها را به رئیست بزنی، بهتر است همین حالا، قبل از گردهمایی با او صحبت کنی تا فشاری که قرار است در آن روز تحمل کنی، کمتر شود.البته به‌خاطر داشته باش که همکارانت هم اگر چیزی می‌پرسند، احتمالا از سر نگرانی است. درست است، شاید حس کنی هم نگرانند، هم فضول، اما به هر حال هرچه هست نیتشان بد نیست. البته باید از رفتار تو بفهمند که دوست‌نداری مسائلت را برایشان تعریف کنی. بعضی آدم‌ها آزاردهنده‌اند اما بدذات نیستند. اگر بتوانی همکارانت را در این گروه قرار دهی، برخورد با آنها آسان‌تر می‌شود.

  1. در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کرده‌اند، قبل از پذیرش و به‌کارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
  2. لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا