هنگام جذب نیرو به دنبال چه قابلیتی در متقاضیان باشیم؟

سئوال:

مشاور عزیز، مدتی است که به‌عنوان مسوول استخدام در شرکتی مشغول به کار شده‌ام. اینجا قوانین سختگیرانه‌ای در رابطه با استخدام افراد دارند. سابقه کار و مدرک تحصیلی برایشان بسیار مهم است. فقط هم افرادی را استخدام می‌کنند که سال‌ها در یک زمینه فعالیت کرده باشند. هر رزومه‌ای که ذره‌ای با شرایط استخدام متفاوت باشد، بلافاصله رد می‌شود. اما بسیاری از این رزومه‌ها برای من جالب توجه هستند و دوست دارم به آنها شانس مصاحبه بدهم. به نظر من، معیارهای بهتری برای استخدام افراد وجود دارند، مثل توانایی حل مساله یا مدیریت بحران. به نظر شما چه کنم؟ چطور می‌توانم نظرم را با مدیرانم در میان بگذارم؟ به نظر شما روش آنها درست است یا من که فکر می‌کنم برای استخدام افراد، فاکتورهای مهم‌تری را باید در نظر گرفت؟

پاسخ مشاور:

دوست عزیز، خاطرم هست که مدیر منابع انسانی یک شرکت تکنولوژی بودم. در آن زمان ۳۰۰ کارمند استخدام کرده بودیم. یک روز مدیرم نزد من آمد و گفت: «اگر رزومه یکی از آشنایانم را نشانت دهم، می‌توانی بگویی برای چه شغلی مناسب است؟»

گفتم: «البته. در چه زمینه‌ای سابقه کار دارد؟» گفت: مدیر باشگاهم است. من آن باشگاه را می‌شناختم. جای بزرگ و معروفی بود. مدیر باشگاه قطعا آدم زرنگی بود اما آیا به درد کار در شرکت تکنولوژی می‌خورد؟ رزومه‌اش را خواندم. او در عرصه زیبایی اندام موفقیت‌های بسیاری کسب کرده بود. رو به مدیرم کردم و گفتم: «مشکلی که این شرکت و بسیاری از شرکت‌ها دارند این است که شغل‌ها کاملا اختصاصی‌اند. همه به دنبال کارمندی هستند که برای انجام آن کار ساخته شده و سال‌ها در آن زمینه فعالیت کرده باشد، در غیر‌این صورت قابل پذیرش نیست. البته اگر شغل مربوطه رده پایین باشد، می‌توانم مدیر یکی از واحدها را متقاعد کنم که فردی با استعداد اما بی‌تجربه را بپذیرد. اما حقوقی که دوستتان درخواست کرده بسیار بالاست. قطعا مدیران ترجیح می‌دهند کسی را استخدام کنند که تجربه بیشتری داشته باشد.»

خوشبختانه، دوستی مدیرم با مدیر باشگاهش کمک کرد تا از یک مشکل بزرگ که به سازمان لطمه می‌زد، پرده برداریم؛ طیف افرادی که استخدام می‌کردیم محدود بود. مدیر باشگاه بالاخره استخدام شد و اتفاقا در کارش بسیار موفق بود و چند بار ترفیع گرفت. با وجود این، بسیاری از ما هنوز تصور می‌کنیم که سابقه کار اداری از هر چیزی مهم‌تر است. شما می‌توانید مفاهیم فنی را یاد بگیرید اما بعضی چیزها اکتسابی نیستند، مثل بلوغ، قابلیت اعتماد و توانایی حل مشکل.

کسی را صرفا به خاطر اینکه کاری را قبلا بارها انجام داده است، استخدام نکن. چرا باید کسی را استخدام کنی که دوست دارد دقیقا همان کاری را انجام دهد که سال‌ها انجام داده است؟

مهم‌ترین قابلیتی که باید در یک متقاضی جست‌وجو کنی، اعتماد به نفس است. منظورم جسارت یا پررویی یا اعتماد به نفس ساختگی و کلیشه‌ای نیست. اینها با اعتماد به نفس در تضادند، درست مثل نقابی که می‌زنیم تا ضعف‌هایمان را از مردم پنهان کنیم.

کسی را استخدام کن که واقعی باشد. که بداند کیست و چه چیزی برایت به ارمغان آورده. اگر از اختلاف و تعارض بترسی، احتمالا استخدام چنین کسی برایت سخت خواهد بود چون او قطعا بعضی از تصمیماتت را به چالش خواهد کشید. مدیرانت احتمالا از همین می‌ترسند. خطاب من به مدیرانت است. برای غلبه بر این ترس، باید مساله را این گونه برای خود حل و فصل کنید: کارمند جدید قرار نیست قدرت و اقتدار شما را به چالش بکشد. او فقط می‌خواهد کمک کند تا بهتر تصمیم بگیرید. او می‌خواهد بخشی از بار مسوولیت را از شانه‌هایتان بردارد و راه حل‌هایی ارائه دهد که شاید به ذهن شما نرسیده باشد. شاید قطعاتی از این پازل در دست او باشد.یکی از مدیرانم همیشه می‌گفت: «کسی را استخدام کن که نقطه مقابل نقاط ضعفت باشد.» اگر دقیق و جزئی‌نگر هستی، کسی را استخدام کن که خلاق و آسوده خاطر باشد. کسی را استخدام کن که در جلسه مصاحبه، سوالات کلیدی بپرسد، نه کسی که جواب‌های از پیش تعیین‌شده می‌دهد و جرات نمی‌کند از چارچوب‌ها بیرون برود.

اگر می‌خواهی ذهن متقاضی کار را بخوانی از او این سوالات را بپرس:

  1. چه اطلاعاتی درباره شرکت، این واحد، این شغل و حتی خودم می‌توانم به شما بدهم که این جایگاه شغلی را بهتر درک کنید؟
  2. این شغل را چگونه آغاز می‌کنید؟ در وهله اول به کدام مشکلات یا پروژه‌ها می‌پردازید؟
  3. شما تا حدی این سازمان را شناخته‌اید. ما این فرصت‌ها و چالش‌ها را پیش رو داریم. به نظر شما در کدام زمینه‌ها عملکرد موفقی داریم و کدام زمینه‌ها باید بهبود یابند؟

وقتی با متقاضی، انسان گونه رفتار می‌کنی، کیفیت گفت‌وگوها و در نتیجه، کیفیت نیروهای جدید و فرهنگ سازمان تغییر خواهد کرد. وقتی افراد را بر مبنای اعتماد استخدام می‌کنی، به مرور این تفکر را کنار می‌گذاری که شغل‌ها، مثل جعبه‌هایی هستند که با نظم و مرتب کنار هم چیده شده‌اند و باید با هم جور باشند تا ماشین کسب وکار حرکت کند. تو چنین دیدگاهی نداری. تو می‌دانی که انسان‌ها ماشین نیستند.ما انسان‌ها تنها در صورتی با هم جور می‌شویم که یک تیم تشکیل دهیم، تیمی که اعضایش به یکدیگر باور داشته باشند و از هم حمایت کنند.اعتماد مثل چسبی است که افراد را کنار هم نگه می‌دارد و سوختی است که ماشین کسب‌وکار را به حرکت در می‌آورد. هیچ چیزی جایگزین اعتماد نمی‌شود. ما هر روز باید درباره دو عامل ترس و اعتماد در محیط کار صحبت کنیم، اما معمولا از این صحبت‌ها دوری می‌کنیم چون ترسناکند.

موقع استخدام یک نفر، نگران این نباش که چند سال سابقه کار با فلان ابزار را دارد. نگران مدرک تحصیلی‌اش نباش. روی انسانی که آن رزومه را نوشته، تمرکز کن. به داستانش گوش کن. این داستان‌ها هستند که او را به اینجا کشانده‌اند. خودت هم داستانت را تعریف کن و بگو چه کمکی نیاز داری. ما خودمان را گول می‌زنیم که فقط افراد متخصص و آموزش‌دیده می‌توانند جایگاه‌های شغلی ما را پر کنند. اما این درست نیست. هر کسی با ضریب هوشی متوسط می‌تواند کارهای غیر‌فنی و نه چندان تخصصی را در عرض چند ماه یاد بگیرد.کسی را استخدام کن که خودش را بشناسد و از روی ترس، جلوی تو یا هر مدیر دیگری زانو نزند. این افراد را استخدام کن و خواهی دید که سازمانت موفق می‌شود.

  1. در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کرده‌اند، قبل از پذیرش و به‌کارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
  2. لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا