سئوال:
مشاور عزیز، شرکت ما مقررات جانبدارانه و دست و پاگیری دارد که باعث شده من و همکارانم در بخش استخدام نتوانیم افراد فوقالعاده را استخدام کنیم.
آنها به شدت به مدرک تحصیلی و دانشگاهی که فرد از آن فارغالتحصیل شده اهمیت میدهند. به نظر من، این یک رویکرد خودخواهانه است. انگار ما تافته جدا بافته هستیم. این رویکرد مانع از استخدام افراد بااستعداد میشود، صرفا به خاطر اینکه در یک دانشگاه ناشناس یا رده پایین درس خواندهاند.
یکی دیگر از مقررات این است که اجازه نداریم متقاضیانی که دائما شغل خود را عوض کردهاند، استخدام کنیم. بعضی از متقاضیان از نظر من عالی هستند اما مجبورم آنها را رد کنم چون در گذشته، مدت زمان همکاریشان با شرکتهای قبلی کوتاه بوده، کمتر از چهار یا پنج ماه. به نظر من این رویکرد کوتهبینانه و غیرهوشمندانه است.
اگر با من موافقید، خوشحال میشوم دیدگاههای شما را با مدیرانم و سرپرست منابع انسانی در میان بگذارم. آنها برای شما احترام قائلند و نظرات شما روی آنها تاثیر بسزایی دارد. نظر شما چیست؟
پاسخ مشاور:
دوست عزیز، در این دوره و زمانه، هیچ شرکتی نباید یک متقاضی را صرفا به خاطر دانشگاهی که در آن درس خوانده یا اینکه بارها شغلش را عوض کرده، رد کند. چنین رویکردی عواقب و ریسکهای خودش را دارد.
اجازه بده اول موضوع مدرک دانشگاهی را بررسی کنیم. تحصیل در یک دانشگاه رده بالا، لزوما به این معنا نیست که فرد دارای توانایی حل مساله، هوشمندی خیابانی (street smarts) و خلاقیت است. به نظر من، دلیلی بدتر از این وجود ندارد که فرد را صرفا به خاطر اینکه دانشگاهش معتبر نبوده است، رد کنیم. من با میلیونها نفر مصاحبه کردهام. متقاضیانی که از مدارس فوقالعاده رقابتی فارغالتحصیل شدهاند، لزوما از بقیه بهتر نیستند. کسی که تمام تمرکزش، کسب نمره بالا بوده است، باهوشتر یا با قابلیتتر از بقیه افراد نیست. وقتی تمام هموغم شما، دریافت مدرک دانشگاهی باشد، این یعنی شما بلدی به اهداف و معیارهایی دست پیدا کنی که دیگران برایت تعیین کردهاند. در عرصه کسب وکار، باید بتوانیم نه تنها برای رسیدن به اهدافی که برایمان تعیین کردهاند بکوشیم، بلکه خودمان برای خودمان هدفگذاری کنیم و دنبال علایقمان باشیم. هیچ شرکتی با استخدام کسی که تمام دغدغهاش در ۲۰ سال اول زندگی، گرفتن نمره ۲۰ بوده است، سود نمیبرد. سعی کن کسانی که استخدام میکنی، از همه گروهها باشند: هم از فارغالتحصیلان دانشگاههای معتبر، هم از سایر دانشگاهها و حتی از میان کسانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند. دنیا به سرعت در حال تغییر است. هر سازمانی به تلفیقی از دیدگاهها و نظرات مختلف نیاز دارد. این نه تنها خودخواهانه، بلکه نادانی است اگر فکر کنیم استخدام فارغالتحصیلان دانشگاههای دهان پر کن، موفقیت شرکتمان را تضمین میکند. این روش استخدام، کاملا مبتنی بر ترس است که نتیجهاش چیزی نیست جز «گروهزدگی» و این آخرین چیزی است که به آن نیاز دارید.
اما برویم سراغ پیشینه شغلی متقاضی. بسیاری از کسانی که در گذشته شغلهای کوتاهمدت داشتهاند، خودشان انتخاب نکردهاند که شغلشان را مدام تغییر دهند. آنها مجبور شدهاند شغلشان را عوض کنند. آنها طبق یک روال پیش نرفتهاند و فراز و نشیبهای زیادی داشتهاند. آنها میدانند چطور بر ناملایمات غلبه کنند. آنها میدانند وقتی کار نیاز دارند، چطور کار پیدا کنند. کسانی که در یک سازمان ماندگار میشوند، به خوبی کسانی که درحرفه خود با فراز و نشیب مواجه شدهاند، یاد نمیگیرند که چطور با ناملایمات و بالا و پایینهای زندگی روبهرو شوند. این کاملا بدیهی است و مدیران استخدام باید این را بدانند، اما متاسفانه افرادی که در جایگاه استخدام هستند، از این مساله غافلند. در دنیای واقعی، همه چیز مدام در حال تغییر است. ترجیح نمیدهی کسی را استخدام کنی که با تغییرات فراوان و محیطهای جدید بسیاری روبهرو شده؟
برای استخدام فردی که بارها «از این شاخه به آن شاخه پریده»، دلایل بسیاری وجود دارد، از جمله:
- کسانی که شغل خود را بارها عوض کردهاند، از ورود به محیطهای جدید و کشف ناشناختههای یک سازمان جدید نمیترسند. چون این کار را بارها انجام دادهاند. در عصر حاضر، مهمترین چالش محیط کار این است که بدانیم باید همواره در حال یاد گرفتن باشیم. کسانی که شغل خود را بارها تغییر دادهاند، میدانند چگونه در مسیر زندگی و دائما یاد بگیرند. و این مهارتی است که همه سازمانها نیاز دارند.
- این افراد، در مقایسه با افرادی که سالها در یک سازمان میمانند، دایره ارتباطات گستردهتری دارند. این برای آنها مهم و برای شما مفید است. شبکه ارتباطی گسترده یعنی ایدههای بیشتر، حمایت معنوی بیشتر و ارتباط با گروههای مختلف و متنوع و اینها فاکتورهای مهمی برای موفقیت کارکنان و سازمان شما هستند. ارزش آنها را دست کم نگیرید.
- کسانی که شغل خود را بارها تغییر دادهاند، برای مدیران مختلف کار کردهاند. آنها میدانند چگونه خود را با سبکهای مدیریتی مختلف وفق دهند.
- کسی که به میل و خواسته خود، شغل خود را بارها عوض کرده است، به تواناییهایش ایمان دارد و میداند اگر محیط قدیمی پاسخگوی نیازهایش نبود، میتواند وارد یک محیط جدید شود. آیا نمیخواهید کسی را استخدام کنید که اعتماد به نفس دارد و جایگاهش را میداند؟
- کسانی که مدام شغل خود را تغییر میدهند، در هر سازمانی که باشند، مهارتهای جدید یاد میگیرند و چیزهای جدید کشف میکنند. آنها تجربهای دارند که سایر کارکنان کمتر دارند: تجربه «تازهوارد بودن». وقتی در یک محیط جدید هستیم، بیشتر از هر زمانی یاد میگیریم.
- این افراد به مواجهه با تغییر عادت دارند. آنها برای آنکه موفق شوند، نیازی به حفظ وضعیت موجود ندارند. آیا شما میخواهید کسبوکارتان تا سالیان سال در یک وضعیت بماند؟ گمان نمیکنم!
- این افراد به راحتی میتوانند نشانههای موفقیت یا شکست یک برنامه، فرآیند یا طرح را تشخیص دهند. وقتی کسی میگوید «چند تا پیراهن بیشتر پاره کردهام»، منظورش را میدانیم. این افراد برای کسب تجربه بارها زمین خوردهاند و پروژههای موفق و ناموفق بسیاری را پشت سر گذاشتهاند. این زمین خوردنها و زخمها برای هر سازمانی ارزشمندند. آیا ترجیح نمیدهی کسی را استخدام کنی که معایب و مزایای اقدامات مختلف را در سازمانهای مختلف از نزدیک دیده است؟ بسیاری از رهبران کارکشته این افراد را ترجیح میدهند.
- در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کردهاند، قبل از پذیرش و بهکارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
- لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.