سئوال:
مشاور عزیز، من از پروفایل لینکداینم متنفرم. اصلا جذاب نیست و تا به حال هیچ کمکی به من نکرده. چند وقتی است که دنبال کار هستم، اما تا به حال حتی یک نفر با من تماس نگرفته. ایراد کارم کجاست؟ لطفا صادقانه بگویید. هیچکسی را ندارم که درباره پروفایلم نظر بدهد، به همین خاطر از اظهارنظر شما استقبال میکنم.
پاسخ مشاور:
با نگاهی به پروفایلت متوجه شدم در حال حاضر، این پروفایل هیچ اطلاعاتی به ما نمیدهد که تو از شغل آیندهات چه میخواهی. در عنوان نوشتهای «یک حرفهای همه فن حریف.» اگر دوستان ورزشکارم اینجا بودند، حتما به تو میگفتند که با این عنوان، هیچکس تو را بازی نمیدهد. یک چنین عنوانی هیچ کارفرمایی را جذب نمیکند. کسی نمیداند چه کارهایی بلدی یا به دنبال چه نوع کاری هستی.
باید دست به انتخاب بزنی. چرا پروفایل لینکداینت ناامیدت میکند؟ چون ابهام دارد. ما نمیدانیم از چه راهی امرار معاش میکنی، به همین علت، احتمال اینکه کارفرمایان با تو تماس بگیرند ضعیف است. شاید با خودت فکر کنی که استفاده از اصطلاحات متداول و مد روز (واژههایی موسوم به buzzword که ناگهان مد میشوند و مبهم اما تاثیرگذارند) میتواند از پروفایلت رفع ابهام کند. اما یک مشکل وجود دارد؛ این واژهها خیلی کلی هستند. کلمههایی مثل «استراتژی»، «تیمگرا» و «مهارتهای سازمانی» کسی را جذب نمیکند که تو را برای مصاحبه انتخاب کند یا بهعنوان یک گزینه به تو نگاه کند. میلیونها کاربر در لینکداین دقیقا از همین واژهها در پروفایل خود استفاده کردهاند.
اگر کسی یکی از این کلیدواژهها را در لینکداین جستوجو کند، میلیاردها نتیجه لیست خواهد شد که پروفایل تو، تنها یکی از آنهاست. مهارتها و استعدادهای تو پشت این کلیدواژهها و کلیگوییها که نه رنگ و بو دارد، نه ویژگی خاصی که تو را از بقیه متمایز کند، گم شده است.
وظیفه تو این است که زمان و انرژی بگذاری و به این فکر کنی که شغل دلخواهت برای آینده چیست. حتی اگر به دو شغل به یک اندازه علاقه داری، بهتر است یکی را انتخاب کنی. باید خودت را درست مثل یک برند تبلیغ کنی، وگرنه هیچکس به پروفایلت نگاه هم نخواهد انداخت. تو به اندازه کافی تجربه کاری داری اما نتوانستهای شغلهای سابقت را به خوبی شرح دهی. ظاهرا داری از انتخاب کردن طفره میروی. میخواهی طیف وسیعی از افراد از پروفایلت دیدن کنند، اما متاسفانه وقتی در پروفایلت کلیگویی میکنی، هیچ بازدیدکنندهای فکر نمیکند برای حل مشکلش، راه حلی داشته باشی.
یک کارفرمای واقعی، مشکل مشخص و واقعی دارد که به دنبال راهحلش است. مسوولان استخدام به دنبال کسی هستند که در پروفایل خود بهطور شفاف توضیح داده باشد چه کارهایی بلد است و قصد دارد چه شغلی را در پیش بگیرد. وقتی رویکرد تو کلی و نامشخص باشد، مثل این است که در پروفایلت نوشته باشی: «لطفا من را در نظر بگیرید عالیجناب! من هر کاری که بخواهید انجام میدهم. هم بافتن بلدم، هم رشته کردن، هم پنبه کردن.» این یک رویکرد ناتوان است. یک رویکرد قدرتمند این پیغام را به مخاطب میرساند: «من در انجام این کارها مهارت دارم. اگر به کسی نیاز دارید که بتواند این قبیل مشکلات را حل کند، با من تماس بگیرید.» وقتی نسبت به شغل آیندهات متعهد هستی و این تعهد را در پروفایل لینکداینت نشان میدهی، مخاطبان به تو اعتماد میکنند.
حالا برویم سراغ پاراگراف دوم پروفایلت: «من مدتی در زمینه امور اداری، فروش، بازاریابی و صدور مجوز و حق امتیاز فعالیت کردهام و از هر سه چیزهای زیادی یاد گرفتهام. کار تیمی را خوب بلدم، در مدیریت پروژههای پیچیده مهارت دارم و دانش عمیقی در زمینه اکسل دارم.»
بله، سه سال در سه حوزه مختلف فعالیت کردی، اما سوالم اینجاست: «خب که چی؟» منظورت چیست؟ تجربه کار در این سه حوزه چه چیزی به تو یاد داده؟ برای انجام چه کاری آماده هستی؟ باید تصمیم بگیری. تو میتوانی خالق ارزش باشی اما با این روش معرفی کردن، خودت را در حد یک کالا پایین آوردهای. تو کالا نیستی. وقتی درباره کاری که میخواهی در آینده انجامدهی، تصمیم بگیری و سپس خودت را به تناسب شغل آیندهات برندسازی کنی، دیگر کسی به چشم کالا به تو نگاه نخواهد کرد.
مثلا: «من یک تحلیلگر فروش حرفهای هستم، علاقهمند به جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادههای کمی و کیفی برای کمک به رهبران فروش و بازاریابی تا بتوانند تصمیماتی سریعتر و هوشمندانهتر بگیرند. از جمله مهارتهای اصلی من، طراحی ابزارهای فروش سفارشی، تعلیم مدیران در زمینه تصمیمگیری بر اساس دادهها و ارائه مدلهای تحلیلی فروش برای استفاده در برنامهریزیهای سه ماهه و سالانه است. عاشق تبادل افکار گروهی هستم و به همان اندازه، به تهیه گزارش به صورت انفرادی علاقه دارم و در محیطهای پویا بیشتر پیشرفت میکنم.»
با خواندن این پاراگراف، یک انسان واقعی جلوی چشمانمان مجسم میشود. حالا، تو فراتر از چند کلیدواژه هستی. وقتی به این شکل خودت را معرفی میکنی، قطعا کسانی هستند که پروفایلت را نمیپسندند، اما هیچ اشکالی ندارد. اتفاقا خیلی هم عالی است. نیازی نیست وقتت را برای صحبت با کسانی که به دنبال یک انسان واقعی نیستند، تلف کنی. پنج راه برای جلب نظر مسوولان و کارفرماها از طریق پروفایل لینکداین از این قرارند:
- به کارفرمایان چراغ سبز نشان بده تا بدانند از فرصتهای جدید استقبال میکنی.
- ذکر جزئیات را فراموش نکن. البته بهتر است این اطلاعات فقط برای کارفرمایان قابل دسترسی باشد و سایر بازدیدکنندگان به آن دسترسی نداشته باشند.
- عنوانی برای پروفایلت بنویس که نشان دهد از چه طریقی امرار معاش میکنی. از کلیگویی بپرهیز چرا که کلیگویی باعث میشود افراد کمتری به صفحهات سر بزنند.
- برای پروفایلت یک متن خلاصه بنویس (مثل چکیده) و از این متن برای برندسازی خودت استفاده کن تا نشاندهی دارای دیدگاه و اعتماد بهنفس هستی.
- یک عکس جدید و فوقالعاده برای پروفایلت انتخاب کن.
نیازی نیست عکست حرفهای باشد اما باید واضح و تمام صورتت در آن معلوم باشد. آخر هفته عکست را بینداز و پروفایلت را بهروزرسانی کن. خواهی دید که سر و کله کارفرمایان، یکی پس از دیگری پیدا میشود.
- در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کردهاند، قبل از پذیرش و بهکارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
- لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.