سئوال:
مشاور عزیز، مدتی است که مدیرم دائما در واحد منابع انسانی در رفت و آمد است. آنها هر هفته پشت درهای بسته با هم گفتوگو میکنند. او سعی میکند عادی رفتار کند اما مثل سابق روند پروژهها را پیگیری نمیکند و این مرا نگران کرده است. احساس میکنم اتفاق بدی در انتظار من و سایر اعضای تیم است و گاهی فکر میکنم واحد ما در آستانه منحل شدن است. آیا میتوانم نگرانیام را با منابع انسانی در میان بگذارم؟
پاسخ مشاور:
دوست عزیز، من در سال ۱۹۸۴ وارد حوزه منابع انسانی شدم. برای این شغل درخواست نداده بودم. رئیسم، «جان» من را از واحد پردازش سفارشات به این واحد منتقل کرد. او گفت: «این هم به نفع خودت است، هم به نفع سازمان». حق با او بود.
کمتر از یک هفته بعد وارد دفتر جدیدم شدم. بلافاصله دچار شوک فرهنگی شدم. اتاقم یک پنجره داشت و پرده کرکره برای حفظ حریم خصوصی. از این پنجره کارکنان را که مشغول کار بودند تماشا میکردم. سرپرستها دائم با من قرار ملاقات میگذاشتند تا درباره کارکنانشان صحبت کنند و من از خودم میپرسیدم: «چرا آن قدری که برای مدیران وقت میگذارم، برای کارکنان وقت ندارم؟ کدامشان بیشتر به کمک نیاز دارند؟»چرا مدیران به راحتی میتوانستند در دفتر من تردد کنند در حالی که اگر کارمندی با من کار داشت، باید آهسته میآمد و آهسته میرفت که کسی خبردار نشود؟ خودم را عادت دادم که در محیط کار گشت و گذار کنم و از همه بپرسم «اوضاع چطور است؟»
در نتیجه، کارکنان دیگر از اینکه به من مراجعه کنند استرس نمیگرفتند. دوست داشتم این جمله ورد زبان همه شود: «اگر مشکلی پیش آمد، با لیز صحبت کن.» بلافاصله متوجه شدم که منابع انسانی دچار یک مشکل اساسی است. باید این مشکل را حل میکردم. HR مخفف منابع انسانی است. انسانها نیروی محرکه سازمانها هستند. هیچ چیزی مثل نبوغ و شور و اشتیاق انسان نمیتواند باعث رشد و شکوفایی یک سازمان شود. اما مدیران منابع انسانی غالبا قدرت انسانها را دست کم میگیرند.در اغلب سازمانها، نیاز مدیران در اولویت است و این درست نیست. اگر کارکنان از همکاری با شما خوشحال و راضی نباشند، هیچ اتفاق خوبی برایتان نخواهد افتاد. کار منابع انسانی آسان نیست. آنها مجبورند به صحبتهای اعضای تیمشان گوش کنند، به آنها مشاوره و آموزش دهند و همزمان، مدیران ارشد را راضی نگه دارند. بسیاری از مدیران دارای ذهنیت «ما در برابر آنها» هستند و بسیاری از کارکنان منابع انسانی نیز چنین طرز فکری دارند.
وقتی میان مدیران و کارکنان یک دیوار نامرئی وجود داشته باشد، پیشرفت و سودآوری ممکن نخواهد بود و این یعنی فرهنگ سازمان شما بیمار است.
پنج حقیقتی که منابع انسانی از شما پنهان میکند، از این قرارند:
- آنها به شما نمیگویند که گفتوگوهایشان تا چه حد محرمانه است.
- آنها پرونده پرسنلی شما را در اختیارتان قرار نمیدهند.
- آنها نمیگویند که آیا مدیرانتان سوء عملکرد شما را به منابع انسانی گزارش دادهاند یا خیر.
- آنها تا حدی از آینده جایگاه شغلی شما، واحدی که در آن کار میکنید و مدت حضور شما در سازمان خبر دارند اما این اطلاعات را به شما نمیدهند.
- آنها نمیگویند که مدیرتان نسبت به شما چه احساسی دارد، حتی اگر موقعیت شغلی شما در خطر باشد.
همانطور که میبینید، منابع انسانی سنتی به شدت دچار نارسایی است. بهعنوان یک مدیر منابع انسانی تازهکار، باید به مدیران میگفتم: «گفتوگوهای میان من و کارکنان شما کاملا محرمانه است.» وقتی از من میخواستند راز کارکنان را فاش کنم، باید قاطعانه نه میگفتم و این برایم آسان نبود چون یکی از وظایف من این بود که علاوه بر جلب اعتماد کارکنان، اعتماد مدیران را نیز جلب کنم. به مدیران گفتم: «اگر شما در رابطه با مشکلی که با نایب رئیس سازمان دارید با من صحبت کنید، من این موضوع را به او نخواهم گفت. این قانون در مورد کارکنان شما نیز باید اعمال شود. من هم طرفدار شما هستم، هم طرفدار آنها. من فقط میخواهم مسائل را حل کنم.» مدتی طول کشید تا بعضی از مدیران درک کنند که تنها راه موفقیت، اعتمادسازی است. با وجود این، در بسیاری از سازمانها گفتوگوهای شما با منابع انسانی به هیچ وجه محرمانه نیست. منابع انسانی قانونی دارند به نام «افشا در صورت نیاز.» آنها میگویند: «ما تنها در صورت نیاز، مکالمات محرمانه با کارکنان را افشا میکنیم» و این یعنی: «ما مکالمات محرمانه کارکنان را افشا نمیکنیم، مگر آنکه مدیر آنها از ما درخواست کند و بگوید که به این اطلاعات نیاز دارد.» توصیه من به شما کارکنان این است که از منابع انسانی بخواهید پروندهتان را در اختیارتان قرار دهد. اگر در یک محیط مبتنی بر ترس کار میکنید و با این درخواست، به شما برچسب «کارمند دردسرساز» میزنند، این کار را نکنید و به فکر یک شغل دیگر باشید. در بسیاری از سازمانها مدیران میتوانند پرونده شما را دستکاری کنند، بدون اینکه شما خبردار شوید. شما هرگز در جریان مکالماتی که میان منابع انسانی و مدیرتان رد و بدل شده قرار نخواهید گرفت، تا زمانی که کار از کار بگذرد. قصدم این نیست که شما را دچار بدگمانی کنم اما ممکن است همین الان، عدهای در یک جلسه در حال گفتوگو درباره اخراج شما، یا منحل کردن واحد شما باشند.
منابع انسانی احتمالا از این برنامهها باخبر است اما شما نه. آنها هر زمان که بخواهند این اطلاعات را به شما میدهند. به همین علت، سعی کنید همیشه رزومه خود را بهروزرسانی کنید و دایره ارتباطات خود را گسترش دهید. در ایالات متحده قانونی تحت عنوان «اشتغال به اختیار» وجود دارد (این یعنی کارفرما میتواند هر زمان که اراده کرد، شما را اخراج کند). از این رو، باید همیشه برای جستوجوی کار آماده باشید و در محیط کار به نشانهها دقت کنید. این نشانهها ممکن است ابتدا پیش پا افتاده به نظر برسند اما وقتی روی آنها تمرکز میکنید، قدرت تشخیص خطر در شما تقویت میشود. تمام کارکنانی که با اخراج ناگهانی مواجه شدهاند، به من میگویند: شوکه شدهام. باورم نمیشود اخراجم کرده باشند.» اما پس از چند هفته، دیدگاه آنها به کلی تغییر میکند و میگویند: «نشانههایی وجود داشتند. حالا میفهمم.» نشانهها را دنبال کن و آنها را جدی بگیر. بهطور کلی، من طرفدار منابع انسانی «انسانمحور» و مخالف منابع انسانی مکانیکی هستم. وقت آن رسیده که منابع انسانی تکامل یابد و قدرت انسان را به رسمیت بشناسد.
- در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کردهاند، قبل از پذیرش و بهکارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
- لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.