سئوال:
مشاور عزیز، چند ماه پیش بهعنوان مدیر فروش در شرکتی مشغول به کار شدم. در پایان سه ماه سوم، متوجه شدم یکی از کارکنان که «تام» نام دارد، از عهده وظایفش برنمیآید. او انسانی دوستداشتنی و یک کارمند سختکوش است، اما از فرآیندهای فروش سر درنمیآورد و از زمانی که من وارد این تیم شدهام، حتی نتوانسته یک قرارداد فروش را به تنهایی به انجام برساند.با اینکه تام بارها و بارها آموزش دیده، اما اگر من یا یکی از کارکنان فروش به او کمک نکنیم، گیج و سردرگم میشود. او انسان باهوشی است اما به نظرم برای این کار ساخته نشده و این کاملا مشهود است. همه همکارانش این موضوع را میدانند.
همه آنها تام را از صمیم قلب دوست دارند، اما کار کردن در کنار او آنها را به ستوه آورده است. من با مدیر فروش داخلی درباره او صحبت کردم تا ببینم میتواند یک شغل در آن واحد برای او دست و پا کند یا خیر. او که سالهاست تام را میشناسد، صادقانه به من گفت: «تام واقعا دوستداشتنی است اما تا جایی که من میدانم، او برای کار فروش ساخته نشده. با اینکه دوست دارم به او کمک کنم اما ما در این واحد به او نیاز نداریم.» او پیش از اینکه وارد حوزه فروش شود، در زمینه کنترل موجودی انبار فعالیت میکرده و عملکرد خوبی داشته و به نظر من شغلهایی از این دست برای او مناسبترند.
هر گزارشی که تا به حال درباره عملکرد او دریافت کردم، حاکی از ناتوانیاش در دستیابی به اهداف بوده است. او تنها یک بار در سال ۲۰۱۶ توانست یکی از اهداف سهماهه خود را محقق سازد، اما در سال ۲۰۱۷ هیچ کدام از اهدافش نه تنها محقق نشده، بلکه حتی به آن اعداد و ارقام نزدیک هم نبوده است. طی این مدت، ساعتها، روزها و هفتهها در کنارش نشستهام و او را آموزش دادهام، اما ظاهرا آموزش بیفایده است. همه اینها بهصورت سند ثبت شدهاند، اما ما قصد نداریم با او مثل کارمندی که مشکل انضباطی دارد برخورد کنیم. این یک مساله انضباطی نیست. او فقط یک وصله ناجور است.هفته گذشته او از من خواست که رودررو دیدار کنیم. گفت که اگر مشکل مالی نداشت، استعفا میداد، چرا که خودش از این مشکلات باخبر است و میداند که این کار برایش مناسب نیست. او گفت: «میدانم که سربار شما هستم و اگر مجبور شوید اخراجم میکنید، کاملا درک میکنم.»
این موضوع را با مدیرم و واحد منابع انسانی در میان گذاشتم و مدیرم موافقت کرد که چهار ماه حقوق و مزایا به تام پرداخت شود و حمایتها و مشاورههای لازم برای پیدا کردن یک شغل مناسب به او ارائه شود تا کمتر به او فشار وارد شود. قرار است هفته آینده با او ملاقات کنم و او را در جریان این برنامه قرار دهم. شما چه توصیهای دارید؟ هرچند تام این صحبت را به میان کشید، اما من هنوز میترسم با او قرار بگذارم. من و او رابطه فوقالعادهای داریم. دوست ندارم رابطهمان تحت تاثیر قرار بگیرد.
پاسخ مشاور:
دوست عزیز، از ملاقات با تام نترس. تو از مشکلی پرده برداشتی که مدتها وجود داشته و همه از آن فرار میکردند.
در ابتدای جلسه، اجازه بده تام حرف دلش را بزند. وقتی صحبتهایش تمام شد، از او بابت اینکه صادقانه نگرانیهایش را با تو در میان گذاشته، تشکر کن. به او بگو: «اگر آموزش تاثیر مثبتی روی تو یا سازمان داشت، با کمال میل به آموزشت ادامه میدادم، اما ظاهرا آموزش نتیجهبخش نیست. کاملا درکت میکنم اگر سرخورده و ناامید هستی.»
به او بگو که این یک مساله مهم است و دربارهاش با مدیر و منابع انسانی صحبت کردهای. بگو که به نظر تو، این شغل برای او مناسب نیست و با کمال میل به او کمک خواهی کرد تا یک شغل جدید پیدا کند. بگو که با هم بر سر یک تاریخ به توافق خواهید رسید و پس از آنکه شرکت را ترک کرد، به مدت چهار ماه حقوقش را دریافت خواهد کرد و شرکت، تمام مشاورههای لازم را در اختیار او قرار خواهد داد و از او حمایت خواهد کرد تا در مسیر درست قرار بگیرد و یک شغل جدید پیدا کند. مهمتر از همه، بگو که با کمال میل حاضری او را به کارفرمایان دیگر معرفی کنی؛ البته تا زمانی که شغل مربوطه به حوزه فروش ارتباطی نداشته باشد. نیازی نیست که به او مشاوره شغلی بدهی. شرکت این وظیفه را در قالب یک برنامه کاریابی انجام خواهد داد. اما میتوانی به او اطمینان خاطر بدهی که در این مسیر اکتشافی از او حمایت خواهی کرد و اینکه هیچ خصومتی میان شما و او وجود ندارد.
علاوه بر اینها میتوانی این اقدامات را نیز انجام دهی:
- کاری کن که در نهایت احترام از شرکت خارج شود و از او قدردانی شود. اجازه بده خودش خبر رفتنش را به همکارانش بدهد. کمک کن تا یک تاریخ برای خروجش انتخاب کند. اجازه بده مراسم بدرقه به همان شکلی که او میخواهد برگزار شود. دلیلی ندارد که با احساس سرافکندگی و دزدکی شرکت را ترک کند.
- جزئیات حقوق و مزایا، بیمه و برنامه کاریابی را بهصورت کتبی در اختیارش قرار بده. اگر برای انجام امور مربوط به منابع انسانی یا حقوقش به کمک نیاز دارد، از او حمایت کن.
- یک توصیهنامه لینکدین برایش بنویس و بر قابلیتهایی که از خود نشان داده، تاکید کن. مراتب قدردانی خود بهعنوان یک همکار را نیز ذکر کن. البته بهتر است صبر کنی تا تام به کمک مشاورش، مسیر شغلیاش را پیدا کند.
- وقتی تام مسیرش را پیدا کرد و رزومه جدیدش آماده شد، او را به کسانی که میشناسی معرفی کن. هیچ چیزی مثل معرفی نمیتواند یک کارفرما را به مصاحبه با یک جوینده کار ترغیب کند.
- همزمان که او روند جستوجوی کار را طی میکند، ارتباطت را با او قطع نکن؛ چه بهصورت تلفنی، چه بهصورت حضوری و به صرف قهوه. شما رابطه فوقالعادهای با هم دارید. نباید این رابطه به هم بخورد، صرفا به این خاطر که مهارتهای او با شغلش همخوانی ندارند.ممکن است سالها بعد، تو و تام دوباره با هم ملاقات کنید. مهمتر از همه، نحوه برخورد تو با تام برای سایر اعضای تیم یک نشانه است. تو با رفتارت به آنها نشان خواهی داد که چطور شرایط سخت را مدیریت میکنی.
- در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کردهاند، قبل از پذیرش و بهکارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
- لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.