سئوال:
مشاور عزیز، یک سال پیش از دانشگاه فارغالتحصیل شدم. پس از فارغالتحصیلی، تصمیم گرفتم چند دوره مرتبط با رشته تحصیلیام را بگذرانم تا برای ورود به بازار کار آمادگی داشته باشم. سپس یک کار نیمهوقت پیدا کردم تا هزینههای کلاسهایم را بپردازم. پس از اتمام دورههای آموزشی، رزومهام را بهروزرسانی کردم و برای چند شرکت درخواست شغلی فرستادم. پس از دهها مصاحبه، بالاخره از یک شرکت بازرگانی نامه پیشنهاد شغلی دریافت کردم. هنوز کارم را شروع نکردهام و کمی استرس دارم. سوالم اینجاست که به عنوان یک نیروی تازهکار، چطور میتوانم در عرصه کسبوکار حرفی برای گفتن داشته باشم و قدرتمند ظاهر شوم؟ چگونه میتوانم نسبت به سازمان شناخت پیدا کنم یا برای حل مشکلات آنها راهحل ارائه دهم؟
پاسخ مشاور:
دوست عزیز، برای کسب تجربه، در وهله اول باید خودت را آموزش دهی و با دنیای کسبوکار آشنا شوی. بعضیها به محض اینکه به یک آگهی استخدام برمیخورند، درخواست شغلی میفرستند و هر شغلی را که به آنها پیشنهاد شود، میپذیرند. وقتی کورکورانه یک شغل جدید را میپذیریم، به مرور کنترل زندگی حرفهایمان را از دست خواهیم داد، درست مثل قایقی سرگردان که امواج دریا مسیرش را تعیین میکنند.
اگر میخواهی سکان زندگی شغلیات را در دست بگیری، باید به خودت آموزش دهی و یاد بگیری که کسبوکارها چگونه فعالیت میکنند. وقتی با عملکرد یک کسبوکار آشنا میشوی، میتوانی مشکلات و نارساییهایی را که در سازمانها وجود دارند، شناسایی کنی تا در آینده بهعنوان کارمند یا مشاور به آنها راهحل ارائه دهی. وقتی از نحوه عملکرد تک تک قطعاتی که این موتور قدرتمند را به حرکت درمیآورند، سر در بیاوری، به مرور تواناییهای خودت در حل مشکلات را کشف خواهی کرد تا راه حل مشکلاتی که سازمانها و کارکنان را به ستوه آورده، پیدا کنی. قدرت تو، تواناییات در حل مشکلات است. باید بدانی که هر شغلی که میپذیری چگونه سازمان را به سمت موفقیت سوق میدهد. از خودت بپرس: «چرا این شغل تا این حد مهم است؟» اگر برایش پاسخ واضحی پیدا نکردی، بهتر است آن شغل را قبول نکنی. تو با یادگیری عملکرد قطعاتی که موتور یک کسبوکار را به حرکت در میآورند، خودت را قدرتمند میسازی. به این منظور باید بدانی یک کسبوکار چگونه درآمدزایی میکند، چگونه ضرر میکند، چگونه اولویتبندی میکند و تو در این میان چه جایگاهی داری. یکی دیگر از راهها برای کسب تجربه، توجه به انرژی و امواجی است که در سازمان و میان تیمها و افراد در جریان است. باید خودت را با انرژیهای مثبت و منفی هماهنگ کنی. اگر با ساختار و عملکرد یک کسبوکار آشنا شوی و همزمان، نسبت به انرژیهایی که خود را به شکل ترس یا اعتماد نشان میدهند، آگاهی پیدا کنی، دیگر هیچ نیرویی جلودار تو نخواهد بود. رئیس تو، نقش اصلی را در این فیلم بازی میکند. تو درست مثل مشاوری هستی که یک مشتری بیشتر ندارد و او کسی نیست جز رئیست. هر مشاوری باید برای شناخت مشتریانش زمان صرف کند، به خصوص اگر این مشتری، رئیسش باشد.
۱۰ نکتهای که هر کارمند باید درباره رئیسش بداند، از این قرارند:
- نقش رئیس شما در سازمان چیست؟
- چرا نقش او مهم است و نقش واحد شما در محقق ساختن اهداف سازمان چیست؟
- سه اولویت اصلی رئیس شما در سال جاری چیست؟ چرا این سه مورد را به عنوان اولویتهایش انتخاب کرده؟
- عملکرد رئیس شما در پایان سال چگونه ارزیابی میشود؟
- اگر رئیس شما واجد شرایط دریافت پاداش باشد، این پاداش بر چه اساسی به او تعلق میگیرد؟
- چه چیزی رئیس شما را به وجد میآورد؟ چه عواملی باعث خوشحالی یا ناراحتی او میشوند؟
- آیا رئیس شما مورد احترام است؟ آیا رهبران ارشد و سایر اعضای تیم به او احترام میگذارند؟
- موثرترین راه برای ارتباط با رئیستان چیست؟ بهترین زمان برای برقراری ارتباط با او چه زمانی است؟
- داستان رئیس شما چیست؟ (منظور از داستان، پیشینه شغلی و اتفاقاتی است که او طی این سالها در دنیای کسبوکار تجربه کرده است)
- چرا رئیستان از میان آن همه متقاضی، شما را استخدام کرده؟
اما چگونه به این سوالات پاسخ دهیم؟ وقتی به رفتار اعضای تیم، سخنان، سوالات و دغدغههای رئیست و وضعیت فعلی سازمان دقت کنی، به مرور پاسخ این سوالات بر تو آشکار خواهد شد. تو با گوش دادن به صحبتهای اعضای تیم میتوانی پاسخ بعضی از سوالات را پیدا کنی. برای آنکه به سایر سوالات پاسخ دهی، باید از میز خود فاصله بگیری، از واحد خود خارج شوی یا حتی از صنعت یا حوزه فعالیت خود فراتر بروی.
وقتی این سوالات را در ذهن خود مرور میکنی، سرانجام به نکات جالبی دست خواهی یافت و از اینکه تنها با دقت و تمرکز، توانستهای به این سوالات پاسخ دهی، شگفتزده خواهی شد.
تمرکز بر این سوالات کمک میکند تا ببینی رئیس تو چگونه ارزیابی میشود و اهداف اصلی او چیستند. حتی میتوانی درباره رئیس رئیست اطلاعات کسب کنی و از اولویتهای او باخبر شوی. این روزها همه ما تا حد زیادی با تحلیل کسبوکار و رفتار مردم آشنا هستیم. در گذشته به این موضوعات توجه نمیکردیم اما حالا باید دقت کنیم. باید زاویه دید خود را گسترش دهیم تا حرفه و سازمان خود را بهتر بشناسیم. در یکی از جلسات کارکنان، این لیست را به رئیست نشان بده و از او بپرس: «آیا موضوعی از قلم افتاده است که بخواهید درباره آن توضیح دهید؟» اگر احساس میکنی که رئیست با دیدن این سوال که «آیا رئیس شما مورد احترام است» حالت تدافعی به خود خواهد گرفت یا احساساتش جریحهدار خواهد شد، آن را از لیست حذف کن.
رهبران همیشه از هماهنگی میان تیمها صحبت میکنند تا همه مسافران این قایق بزرگ، یعنی کارکنان، بتوانند در یک جهت پارو بزنند.
و بهترین راه برای همسوسازی تیمها، درک پاسخ این سوال است: «رئیس من به دنبال چه اهدافی است؟ چرا؟ و چگونه به این اهداف خواهد رسید؟»
- در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کردهاند، قبل از پذیرش و بهکارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
- لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.