سئوال:
مشاور عزیز
من معتقدم بهعنوان یک مدیر منابع انسانی، باید محیطی سالم برای کارکنان فراهم آورم. یکی از دلایلی که باعث شد به محیط کار فعلیام علاقهمند شوم، همین بود. آنها دائما تاکید میکنند که فضای این شرکت خودمانی و دوستانه است؛ اما حالا که استخدام شدهام، بعضی از جنبههای فرهنگی این شرکت را نمیپسندم.
در اینجا چند عنوان شغلی داریم که برخلاف توضیحاتی که در آگهی استخدام آمده، نه جذابند، نه خلاقانه و نه مستقل. از ابتدای سال که کار خودم را شروع کردهام، بیشترین شکایاتی که دریافت کردهام از سوی کارکنان دو واحدی است که قصد ترک شرکت را دارند. نمیتوانیم آنها را به ماندن متقاعد کنیم چون شغلهای آنها جذاب و پر زرق و برق نیستند، هرچند که در آگهی استخدام به آنها وعده یک شغل جذاب داده شده بود. با مدیران هر دو واحد صحبت کردم. آنها حالت تدافعی به خود گرفتند، چون ناچارند کارکنان واحد خود را تحت هر شرایطی حفظ کنند. به آنها پیشنهاد کردم با همکاری هم، پروژهای را آغاز کنیم و شرح وظایف شغلی، حقوق و مزایا و شرایط شغلی را اصلاح کنیم. اما آنها گفتند: «ما قبلا این روش را امتحان کردهایم. مدیران ما موافقت نمیکنند». به آنها گفتم که وظیفه من گوش دادن به صحبتهای کارکنان و رسیدگی به مسائل آنهاست. نمیتوانم شکایاتی را که هر روز و هر هفته از کارکنان سمتهای مهم دریافت میکنم، نادیده بگیرم. آنها اعتراض میکنند که شغلشان با آنچه در آگهی استخدام آمده، زمین تا آسمان متفاوت است. اما مدیران این دو واحد معتقدند که من مساله را بزرگ کردهام. من نمیخواهم هنگام مصاحبه با افراد باهوش و بااستعداد، به دروغ به آنها بگویم که این مشاغل جذاب، خلاقانه و چالشبرانگیزند؛ در حالیکه حقیقت چیز دیگری است. نظر شما چیست؟
پاسخ مشاور:
دوست عزیز، قرار نیست همیشه همه همکارانت با تو موافقت کنند. تو موظفی نسبت به مشکلات فرهنگی واکنش نشان دهی و این وظیفه ممکن است گاهی تو را در مقابل همکارانت قرار دهد یا مخالفت آنها را بر انگیزد. وقتی با مشکلی «انسانی» مواجه میشوی که به سازمان، فرهنگ و کارکنان صدمه میزند، باید دست بهکار شوی و آن را رفع کنی. نباید با همکارانت بجنگی. آنها نیز مثل تو مسوولیت واحد خودشان را بر عهده دارند؛ اما میتوانی گفتوگوهایی که حول محور این مساله هستند را با ملایمت پیش ببری و با آنها همکاری کنی. هر دو را به صرف ناهار یا عصرانه دعوت کن و به صحبتهای آنها گوش کن. به آنها نگو که مشکلشان چیست. بگذار خودشان مساله را مطرح کنند. مدتی طول میکشد به تو اعتماد کنند، اما وقتی اعتماد آنها را جلب کردی، حرفهای دلشان را به تو خواهند زد. نباید عجله کنی یا آنها را وادار کنی که با تو صحبت کنند.
بگذار بدانند که نگران آنها هستی. آنها به خوبی میدانند که یکجای کار میلنگد. آنها دائما افراد جدید را استخدام میکنند و بعد از مدتی این افراد پی میبرند که شغل مربوطه هیچ شباهتی به مندرجات آگهی استخدام ندارد و سپس استعفا میدهند.میتوانی به این مدیران کمک کنی شرح وظایف و شرایط شغلی را با آگهیهای استخدام مطابقت دهند. اما نمیتوانی به اجبار آنها را کمک کنی. منتظر باش خودشان از تو کمک بخواهند. البته تو هم مدیری داری که باید به او جواب پس بدهی. در گزارش نیمسالانه وضعیت فرهنگی سازمان، حتما به این مساله و مشکلات مربوط به استخدام و حفظ کارکنان اشاره کن.مدیرانت را در جریان نارساییهای فرآیند جذب نیرو قرار بده و راهحلهای خودت را نیز ارائه کن. بهراحتی میتوانی ترتیبی بدهی تا مشاغل مربوطه مستقل و جذابتر باشند، اما باید پیش از آن، موافقت همکارانت را جلب کنی. اگر قصد داری افراد با استعداد و باهوش را استخدام کنی، باید درباره شرح وظایف شغلی شرکت تجدیدنظر کنی. برای مدیران کمی سخت است که یک کارمند کارش را به شیوه خودش انجام دهد و استقلال داشته باشد. باید به همکارانت کمک کنی که جرات پیدا کنند و به کارکنان خود آزادی عمل بدهند. بسیاری از کارفرمایان، آگهیهای استخدام را رنگ و لعاب میدهند تا نظر جویندگان کار را جلب کنند. اما مگر میشود کسی را فریب داد؟ طولی نمیکشد که کارکنان به مشکلات پی میبرند و دست کارفرمایان در یک چشم به هم زدن رو میشود. کارفرمایان معمولا به یکی از روشهای زیر جویندگان کار را فریب میدهند:
- در آگهیهای استخدام، روی مسائل جذابی مثل «ساعات انعطافپذیر کار» تاکید میکنند و مسائل مهمتری را که جذاب نیستند، از قلم میاندازند. مثل تغییر هفتگی برنامه کاری یا نرخ گردش نیرو. هنگام درج آگهی استخدام با مخاطب خود صادق و روراست باشید. اگر میزان پرداخت شما منصفانه باشد، همیشه افراد فوقالعادهای هستند که با کمال میل حاضرند برای شما کار کنند و کار خود را به بهترین نحو انجام دهند.
- در آگهی ذکر نمیکنند که شغل مربوطه پروژهای یا پارهوقت، فصلی یا قراردادی است و هیچ مزایایی ندارد. چرا این اطلاعات را از طریق آگهی در اختیار جویندگان کار قرار ندهیم؟
- در طول مصاحبه میگویند که شغل مربوطه کاملا اداری است و کار در بیرون از شرکت یا تعامل با مشتریان را در بر ندارد. پس از آن که فرد این شغل را پذیرفت، درمییابد که باید در خانه مردم برود و محصولات شرکت را تبلیغ کند، آن هم با ماشین خودش!
- برای یک شغل متوسط یا سطح پایین، یک عنوان جذاب و فریبنده را انتخاب میکنند تا نظر افراد شایسته را جلب کنند. پس از آنکه فرد پیشنهاد شغلی را پذیرفت، میفهمد که باید پادوی دیگران باشد.
- میگویند که فرد باید کار خود را با حداقل حقوق آغاز کند، اما به او قول میدهند که بهزودی یا حقوقش را افزایش میدهند یا فرصتهای زیادی وجود دارد که فرد میتواند ترفیع رتبه بگیرد؛ اما این فرصتها هرگز پیش نمیآیند.
آنقدر باهوش هستی که بدانی آگهیهای استخدام فریبنده هیچ مزیتی ندارند. درج چنین آگهیهایی به فرهنگ سازمان لطمه وارد میکند چون کارمندان، حتی اگر شرکت را ترک نکنند، همیشه این احساس را خواهند داشت که فریب خوردهاند یا به شعورشان توهین شده است، حق هم دارند. باید دست بهکار شوی و مشکل را مطرح کنی. این مشکل به اندازه مشکلات مربوط به قیمتگذاری یا توزیع محصولات مهم است. یک کارمند ناراضی، چه بماند و چه برود، بیشتر از رقیبان شرکت به شما صدمه میزند. اگر صادقانه رفتار کنی، جو محیط کار اصلاح خواهد شد.
- در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کردهاند، قبل از پذیرش و بهکارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
- لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.