آلیسون گرین

مشاور عزیز، مدیر یکی از دپارتمان‌های دانشگاه هستم که اخیرا یکی از کارمندان در واحد تحقیق را اخراج کرده‌ام. بعد از بررسی‌های جامع به این نتیجه رسیدم که این کار لازم بود و هیچ گونه احساس پشیمانی ندارم. مساله این است که این کارمند اگرچه از نظر کاری در بسیاری جهات بد بود، اما روابط […]

در پست جدیدم به عنوان معاونت اداری قرار است اولین گزارش عملکرد سالانه را بنویسم. تنها هفت ماه در این سمت کار کرده‌ام، اما سازمان ما فقط یک بار در سال گزارش عملکرد سالانه در مورد همه کارمندان تنظیم می‌کند. در انجام این وظیفه، باید یک فرم خودارزیابی پر کنم و برای این کار با

مشاور عزیز، من یک تیم ۲۲ نفره را مدیریت می‌کنم که مسوولیت خدمات پشتیبانی به مشتری از طریق تلفن و ایمیل را بر عهده دارد. شرکت ما در طول تعطیلات سال نو بسته است و انتظار نمی‌رود کسی در تعطیلات کار کند. اما با توجه به بالا بودن حجم مشتریان از کارمندان می‌خواهیم حداقل نصف

من مدیر یک تیم خدمات به مشتری در شرکتمان هستم (که نقش مدیریتی و نظارتی ندارم، بلکه تنها به مدیر ارشد گزارش می‌دهم و مشکلات و ایده‌ها را با او در میان می‌گذارم) که مسوولیت خدمات‌دهی به شهروندان سالخورده را بر عهده داریم. بخشی از برنامه آموزشی ما به اپراتورها این است که صحبت با

مشاور عزیز! من در یک شرکت کوچک خصوصی کار می‌کنم. در این شرکت ما واحد منابع انسانی نداریم و چند ماه قبل نقش مدیریتی تازه‌ای به من محول شد. از وقتی در شغل جدید مشغول به کار شدم، دو تا از همکاران زیردستم که با هم سازگاری ندارند به شدت دردسرآفرین شده‌اند. آنها دائما به

مشاور عزیز! یکی از کارمندان زیر دست من به نام «مری» حدودا ۲۰ ساله است. هر زمان که بازخوردی منتقدانه از من می‌گیرد (حتی با لحنی ملایم و همراه با تعریف و تمجید از سایر کارهایش)، سرخ می‌شود و به شدت شروع به گریه می‌کند و اشک از صورتش جاری می‌شود و نمی‌تواند مکالمه را

تابستان گذشته بعد از چند سال خانه‏داری تصمیم گرفتم دوباره وارد بازار کار شوم. در چند جای مختلف درخواست کار دادم و در نهایت با یک شرکت خیلی کوچک که نهایتا ۲۰ پرسنل داشت، مصاحبه کردم. آنها در ابتدا معتقد بودند من شایستگی‏های لازم مورد نظر آنها را ندارم. اما مصاحبه به خوبی انجام شد

مشاور عزیز، من پست مدیریتی نسبتا پراسترسی در یک شرکت منطقه‌ای دارم. شغل من طوری است که ۶ روز هفته تمام وقت باید کار کنم، مبلغ حقوق چندان بالایی ندارم، ارتباطم با مشتریان زیاد است و مسوولیت تغییر شیفت مداوم کارکنان فصلی را هم بر عهده دارم. من برای این پست خیلی جوان هستم، اما

مشاور عزیز بعد از این که برای شغلی درخواست کار دادم، مدیر مربوطه (که سرپرست همان شغل است) ایمیلی به من زد مبنی بر این که می‌خواهد مصاحبه‌ شغلی با من داشته باشد و پیش از هر چیز قصد دارد مبلغ حقوق پیشنهادی من را بداند. من در مورد میانگین حقوق در نظر گرفته شده

مشاور عزیز، من همکاری دارم که اشتباهات زیادی مرتکب می‌شود و اشتباهات او بر محصول نهایی ما اثرگذار است. منظور من هر از گاهی یک یا چند اشتباه نیست، او به‌طور مداوم اشتباهاتی از روی بی‌دقتی مرتکب می‌شود. من ابتدا توجه مدیرمان را به اشتباهات او جلب می‌کردم، اما اخیرا جلسه‌ای بین پرسنل برگزار شد