سئوال:
مشاور عزیز،
در ماه ژوئن، با سه شرکت مصاحبه کردم. شرکت اول، در روز جمعه با من مصاحبه کردند. یک هفته بعد ایمیلی از آنها دریافت کردم که از من خواسته بودند برای مصاحبه دوم در شرکت حاضر شوم. دو روز پس از دریافت ایمیل، در مصاحبه دوم شرکت کردم. پس از اتمام مصاحبه با کارفرما به این نتیجه رسیدیم که من برای جایگاه شغلی مربوطه گزینه مناسبی نیستم اما قرار شد که با هم در تماس باشیم.مسوول استخدام که «سو» نام داشت، برای من یک دعوتنامه لینکداین و سپس یک ایمیل فرستاد با این مضمون که «در حالحاضر، جایگاه شغلی مناسبی برای شما وجود ندارد اما میتوانیم در آینده با هم همکاری کنیم». پیام او امیدوارکننده بود.
شرکت دوم، در همان هفته و در روز سهشنبه با من مصاحبه کرد. سه روز پس از مصاحبه، نامهای از آنها دریافت کردم. در این نامه به من اطلاع دادند که قصد ندارند برای مصاحبه دوم از من دعوت کنند. به خاطر سرعت در پاسخگویی و اینکه من را منتظر نگذاشتند از آنها ممنونم. اما مصاحبه من با شرکت سوم خیلی خوب پیش رفت. بلیک، مسوول استخدام این شرکت، به من گفت: «در جلسه بعدی با مدیر بخش مربوطه دیدار خواهی کرد.» بلیک انسان خوبی به نظر میرسید. او نام مدیر بخش را به من گفت و قرار شد که با او قرار مصاحبه بگذارد اما سه هفته گذشته و از بلیک خبری نشده است. او حتی پیامهای مرا جواب نمیدهد.من برای او دو ایمیل صوتی و سه ایمیل پیگیری محترمانه فرستادم. او فقط به یکی از پیامهای من پاسخ داد. برایم ایمیلی فرستاد و گفت: «سرم واقعا شلوغ است اما هفته بعد، با تو در تماس خواهم بود.» اما بازهم از او خبری نشد. به نظر شما چندبار دیگر باید به بلیک پیام دهم و موضوع را پیگیری کنم؟ آیا ایرادی دارد اگر مستقیما با مدیر بخش تماس بگیرم؟ چون اسم او را میدانم.
پاسخ مشاور:
دوست عزیز، این روزها شرایط مثل سابق نیست. شغلها دیگر مثل قبل نیستند. شاید یکی از اطرافیانت را ببینی که شغل خوبی پیدا کرده و با خودت بگویی «این یک شغل آیندهدار است» اما ناغافل، به هر دلیلی یا هیچ دلیلی شغلش را از دست بدهد. به همین علت، همیشه باید آماده و گوش به زنگ باشیم. اینکه سو، مدیر بخش شرکت اول مایل است با تو در تماس باشد، خبر خوبی است. توصیه میکنم که برای خودت کارت ویزیت چاپ کنی و خودت را بهعنوان یک مشاور معرفی کنی.او احتمالا با مشکل بزرگی دست و پنجه نرم میکند که مجبور شده نیروی جدید استخدام کند. یک یا دو ماه بعد، اگر با او تماس گرفتی، از او بپرس که آیا توانسته این مشکل را حل کند. مشکل آنها، اهرمی است که میتوانی از آن استفاده کنی. از او نخواه که برایت شغل پیدا کند. از او بپرس که آیا هنوز هم با آن مشکل درگیر است یا خیر. مدیران وقتی در مخمصه گیر میکنند و میبینند که تو حلال مشکلاتشان هستی، ممکن است پیشنهادهای جالبی به تو بدهند. میتوانی به سو مشاوره بدهی. در همین میان، ممکن است دهها فرصت جدید بر سر راه تو قرار بگیرد. شاید یک فرصت شغلی جدید در این شرکت ایجاد شود. شاید در زمینه مشاوره مهارت کسب کنی و تصمیم بگیری آن را بهعنوان شغل ثابت ادامه دهی.از تمام گزینهها و فرصتهایت استفاده کن و هر روز یا چند روز در هفته، به شرکتهای مختلف نامه بنویس و به آنها راه حل ارائه بده. ابتدا از خودت بپرس: «من در حل چه نوع مشکلاتی مهارت دارم؟» سپس به دنبال سازمانهایی بگرد که با مشکلات مشابهی مواجه هستند.
شرکت اول، یک فرصت زنده است. شرکت دوم نیز تفاوت چندانی با شرکت اول ندارد. درست است که تو در مصاحبه با شرکت دوم رد شدی اما دهها فرصت شغلی دیگر در همین شرکت وجود دارد که میتوانی برای آنها اقدام کنی. اما شرکت سوم، محیط مناسبی برای کار کردن نیست. مصاحبه تو با بلیک فوقالعاده بوده اما او پس از مصاحبه هیچ واکنشی نشان نداده است. آیا بلیک انسان بدذاتی است؟ او احتمالا کار سه نفر را انجام میدهد. البته نباید تو را در ابهام میگذاشت اما شاید واقعا سرش شلوغ است و به دلیل کار زیاد، تحتفشار است. البته تا زمانی که مطمئن نشدی، بهتر است درباره او قضاوت نکنی و فرض را بر این بگذاری که او انسان خوبی است. اما از طرف دیگر، نباید از تو انتظار داشته باشند که همچنان به آنها ایمیل و پیام بفرستی، به این امید که بلیک به خودش بیاید و دوباره با تو قرار مصاحبه بگذارد.احتمالا رفتار او تو را ناراحت کرده اما توصیه من به تو این است که احساسی رفتار نکنی و روی فرصتهای شغلی دیگر تمرکز کنی. شاید ۱۰ دقیقه دیگر از بلیک پیامی دریافت کنی، شاید هم هیچوقت خبری از او نشود، چیزی را که تحت کنترل تو نیست، رها کن.
شاید ۶ ماه دیگر با تو تماس بگیرد و بگوید: «واقعا متاسفم اما مدیر بخشی که قرار بود با شما مصاحبه کند، به دلایلی تحت پیگرد قانونی بود و پس از آن، کل تیم رهبری سازمان نیز مورد پیگرد قرار گرفتند. به همه ما دستور دادند که همه ارتباطات خود با افراد خارج از سازمان را به حالت تعلیق درآوریم تا اینکه نهایتا شرکت برای همیشه تعطیل شد». این صحبتها خندهدارند اما خندهدارتر از اینها هم ممکن است اتفاق بیفتد.
تو بیش از حد لازم با بلیک تماس گرفته و موضوع را پیگیری کردهای، اگر او در مدت زمان کوتاهی پاسخ تو را بدهد، بهتر است که عذرخواهی کند. اگر عذرخواهی کند، ممکن است تصمیم بگیری که در مصاحبههای بعدی حاضر شوی. اگر دوباره به تو بیاحترامی کردند، دیگر کاری به کار آنها نداشته باش.حالا نوبت بلیک است که تلاش کند. اگر او نتواند فرآیند مصاحبه را دوباره از سر بگیرد، باید این تجربه را پشتسر بگذاری و به زندگیات ادامه دهی. نقطه قوت تو در این موازنه، همین است: توانایی پشتسر گذاشتن تجربههای بد و شروع تجربههای جدید. هرگز مستقیما با مدیر استخدام تماس نگیر. یک یا دو ماه دیگر، وقتی مطمئن شدی که این فرصت از دست رفته است، میتوانی از طریق لینکداین به او پیام بفرستی و بدون آنکه ابراز ناراحتی کنی، او را در جریان اتفاقات بگذاری. اگر مشکل آن شرکت هنوز حل نشده باشد، احتمالا دوباره سراغ تو را خواهند گرفت. تا زمانی که شغلی پیدا نکردهای، فرآیند جستوجو را متوقف نکن.
- در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کردهاند، قبل از پذیرش و بهکارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
- لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.