سئوال:
مشاور عزیز،یک سال است که به دنبال کار هستم. تا حالا در هفت مصاحبه شرکت کردهام و هر بار، تا مرحله نهایی پیش رفتهام اما هنوز هیچکدام از شرکتها به من پیشنهاد شغلی نداده است. وقتی از آنها میخواهم نظرشان را دربارهام بگویند، میگویند: «فوقالعاده، باهوش و حرفهای هستی.» اما ظاهرا همیشه یک نفر هست که از من فوقالعادهتر، باهوشتر و حرفهایتر است. در مصاحبهای که اخیرا با یک شرکت داشتم، پس از سه دور مصاحبه به من گفتند: «دوستت داشتیم اما سطح شما زیادی بالاست.» اگر این طور بوده، پس چرا سه بار با من مصاحبه کردند؟
یکی دیگر از شرکتها هم پس از چند مصاحبه و تست، من را رد کردند. ظاهرا دنبال کسی بودند که در فلان زمینه، تجربه داشته باشد. من که ادعا نکرده بودم در آن زمینه تجربه دارم. پس اصلا چرا با من تماس گرفتند؟ واقعا خسته و دلسرد شدهام و نمیدانم برای آنکه شانسم را بالا ببرم چه کار باید بکنم چون هر نظری که دربارهام میدهند، مثبت است.
پاسخ مشاور:
دوست عزیز، به مصاحبه دعوت شدن و قبول نشدن، واقعا ناامیدکننده است اما حس میکنم تو داری بیش از حد خودت را اذیت میکنی.گفتی بارها به مصاحبه دعوتت کردهاند ولی به این نتیجه رسیدهاند که با آنها جور نیستی و ظاهرا این تو را ناراحت کرده. اولا چرا دلخور میشوی؟ هدف از مصاحبه همین است که طرفین ببینند به درد هم میخورند یا نه. تو فکر میکنی آنها باید از قبل میدانستند که سطح تو بالا است چون رزومهات را خوانده بودند. اما از دیدگاه یک کارفرما، منطقی نیست که تو را صرفا براساس رزومه قضاوت کنند و بهتر است با تو صحبت کنند و گاهی چند جلسه طول میکشد تا مطمئن شوند. گاهی در مصاحبه، اطلاعات و حقایقی فاش میشود که با خواندن رزومه نمیتوان به آنها پی برد. بهعلاوه، کارفرماها فقط به دنبال کسی نیستند که برای شغل مربوطه مناسب باشد. آنها دنبال کسی هستند که نسبت به بقیه متقاضیان، بهترین گزینه باشد. پس منطقی نیست که عجولانه تصمیم بگیرند.
بیا در مورد شرکتی صحبت کنیم که به خاطر نداشتن تجربه در یک زمینه تو را رد کردند: گاهی یک کارجو آنقدر قدرتمند است که کارفرما حاضر است بیتجربگی او در یک زمینه را نادیده بگیرد. بنابراین، ارزشش را دارد که علاوه بر افراد «تمام و کمال»، با افرادی که کمی با شرایط و معیارهای استخدام فاصله دارند هم تماس بگیرند و قرار مصاحبه بگذارند. این روش گاهی جواب میدهد و کارجویی که فاقد بعضی از تجربیات است، بهترین گزینه از آب درمیآید، گاهی هم جواب نمیدهد. بعضی اوقات کارفرما نمیداند که تجربه در زمینه X چقدر مهم است، تا وقتی که با کارجویی صحبت میکند که فاقد آن مهارت است.
بعضی از کارفرماها هم بینظم و بیبرنامهاند و از قبل همه جوانب را نمیسنجند. در کل، خیلی از کارفرماها، افرادی که کمی با معیارهایشان فاصله دارند را هم در نظر میگیرند و بهعنوان یک کارجو، این به نفع توست. این انعطافپذیری باعث میشود بالاخره یک نفر به تو پیشنهاد دهد، حتی اگر تا حالا پیشنهادی نگرفته باشی. اگر این اتفاق را اینطور تفسیر کنی که دارند با تو بدرفتاری میکنند، کل فرآیند کاریابی برایت به یک کابوس تبدیل میشود. اما میتوانی نگاهت را تغییر دهی، این را به فال نیک بگیری و خوشحال باشی که کارفرماها نقاط مثبت تو را میبینند و دوست دارند به تو فرصت بدهند.
و اما برویم سراغ فرآیند کاریابی و ببینیم کجای کار میلنگد. راستش را بخواهی شاید هیچ مشکلی وجود نداشته باشد. گفتی بارها برای مصاحبه با تو تماس گرفتهاند پس ظاهرا رزومهات هیچ مشکلی ندارد. و گفتی برای مصاحبه دوم و سوم هم با تو تماس گرفته شده، پس معلوم است در مصاحبه هم مهارت داری.
یکی از کارهایی که میتوانی انجام دهی این است که ببینی از بین کسانی که همزمان با تو مصاحبه کردهاند، چه کسی نهایتا استخدام شده. به وبسایت شرکت یا لینکدینش برو و سوابق آنها را بخوان. کسانی که تو را شکست دادهاند، ممکن است باتجربهتر، کمتجربهتر یا دارای تجربیات متفاوتی باشند. این کمک میکند خودت را تطبیق دهی. مثلا اگر دیدی تمام کسانی که استخدام شدهاند، از تو کمتجربهترند، این یک نشانه است که یعنی باید دنبال کارهایی باشی که کمی سطح بالاترند.
بهعلاوه، آیا کارفرماها با معرفهایت تماس گرفتهاند؟ (منظورم از معرف کسانی هستند که میتوانند صلاحیتت را تایید کنند، مثل کارفرما یا همکاران یا مشتریان قبلی). شاید مشکل از آنجا باشد. با معرفهایت تماس بگیر و مطمئن شو که با این قضیه مشکلی ندارند. ببین دوست دارند در کدام زمینهها تاییدت کنند و در کدام حوزهها، نمیخواهند تاییدت کنند.
اگر من جای تو بودم از مصاحبهکنندگان میخواستم به من بازخورد دهند. میدانم که این را امتحان کردهای و اطلاعات مفیدی به دست نیاوردهای اما اگر سوالت هدفمند باشد، شاید نتیجه بگیری. وقتی کارجوها از من بازخورد میخواهند، معمولا سوالشان خیلی کلی است، مثلا: «ممنون میشوم نظرتان را بدانم. چطور قدرتمندتر باشم؟» این سوال شبیه رفع تکلیف است و کسی که سرش شلوغ است، به راحتی میتواند یک جواب مبهم بدهد، مثل این: «شما عالی بودید اما یکی از کاندیداها از شما شایستهتر بود.» اما اگر سوالت شخصیتر باشد، احتمالا جوابی که میگیری، مفیدتر است. مثلا اگر با یکی از مسوولان مصاحبه رابطه خوبی برقرار کردی، میتوانی بپرسی: «خواهشی از شما داشتم. من تا به حال از مرحله مصاحبه جلوتر نرفتهام. ممنون میشوم اگر توصیهای دارید بفرمایید. چطور خودم را ارائه دهم؟ آیا نقطه ضعفی هست که باید رویش کار کنم؟ یا اشتباهی که از آن خبر نداشته باشم؟» جواب ممکن است مفید باشد یا نباشد (بعضی از مدیران استخدام در هیچ شرایطی نظر واقعیشان را نمیگویند) اما امتحانش ضرر ندارد. اما فارغ از همه اینها، شاید باید صبر داشته باشی. تو شاید یک گزینه فوقالعاده باشی اما از شانس بد، یکی دیگر از کاندیداها گزینه بهتری بوده. حتی بهترین کارجویان هم چنین شرایطی را تجربه میکنند. این اتفاق وقتی چند بار تکرار میشود، آدم را دلسرد میکند اما اگر به این فکر کنی که بارها به مصاحبه دعوت شدهای، احساس آرامش پیدا میکنی و میفهمی که کارت را درست انجام دادهای.
- در مورد پیشنهاداتی که مشاوران خارجی ارائه کردهاند، قبل از پذیرش و بهکارگیری این پیشنهادات، بررسی کنید که آیا با توجه به شرایط و بافت اجتماعی - اقتصادی کشورمان، اجرای این پیشنهاد به مصلحت است. این وبلاگ مسئولیتی در قبال کاربرد این پیشنهادات توسط خوانندگان ندارد.
- لطفا نظرات و تجربیاتتان را با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارید.