یک لحظه شرکت بزرگی رو تصور کنید که به کارمندهاش اجازه میده خودشان میزان حقوقشان را تعریف کنند، رئیسشان را انتخاب کنند، شغلشان را طراحی کنند، و به قدری شفاف و باحاله که حتی در جلسات هیات مدیره شرکت دو تا صندلی هست که میرسه به کارمندهایی که زودتر به اون جلسه برسن، حتی سرایدار شرکت! حتما این شرکت «دیوانه» فورا با کله میخوره زمین و ورشکست میشه تا مایه عبرت بقیه شرکتها شه، مگه نه؟
نخیر! این شرکت سالانه حدودا ۴۰ درصد پیشرفت میکنه، درآمدش از ۴ میلیون دلار در سال ۱۹۸۲ به ۲۱۲ میلیون دلار در سال ۲۰۰۳ رسیده، و تعداد پرسنلش از ۹۰ نفر در سال ۱۹۸۲ به ۳۰۰۰ در سال ۲۰۰۳ رسیده. و اسم اون شرکت هست Semco. خروجی مدارس فعلی که به دردمون نمیخورن و برای اداره همچین شرکتی، نیاز به نسل نویی از کارمندان داریم، کارمندهایی که از مهد کودک آموزشهای (غیر رسمی) متفاوتی دیده باشن، پس بهتره از پائولو فریره (نویسنده کتاب آموزش ستمدیدگان) و دو تا وزیر آموزش و پرورش سابق بخواهیم این نوع مدرسه رو از صفر برامون طراحی کنند و اسمش رو هم میگذاریم مدارس Lumiar!
بعد از خوندن مقاله فوق العاده دیروز (مطالعه شرکت چینی هایر و پایان بوروکراسی)، امروز با دیدن این سخنرانی تد، با ریکاردو سملر آشنا شدم: پیشتاز نوآوری مدیریت در برزیل و حتی قرن ۲۱!
دو دهه پس از تبدیل یک تامین کننده تجهیزات درب و داغون به یک شرکت کاملاً دموکراتیک و مقاوم (و موفق) آقای سملر از سازمانها میخواهد که با پرسیدن سئوالهایی بوروکراسی فعلی را به چالش بکشند و خردمند شوند.
ریکاردو سملر ۲۱ ساله، پس از به دست گرفتن کنترل شرکت سملر و شرکا (سمکو) از پدرش در سال ۱۹۸۰، در تلاش ایجاد سازمانی است که بتواند بدون او فعالیت کند، با مطالعه و سپس اجرای آنچه که به بهترین وجه میتوان آنرا «دموکراسی شرکتی» نامید: به کارمندان اجازه میدهد شغل خود را طراحی کنند، سرپرستان خود را انتخاب کنند و سطح حقوق را تعریف کنند. وی سپس همین اصول را در زمینه آموزش بانکداری و مهمان نوازی به کار گرفته است. همه با نتایج بسیار خوب.
او اکنون ایده طراحی سازمانها (شرکتها، مدارس، سازمانهای غیردولتی) را برای خردمندی تبلیغ میکند. با یک سوال به عنوان نقطه شروع: اگر بخواهیم از ابتدا شروع کنیم، آیا سازمان X را همانطور که تا حالا انجام دادهایم، طراحی میکنیم؟