آنچه از ۱۰۰ روز «جواب نه گرفتن»، آموختم

آیا اگر کسی یک بار دست رد به سینه تون بزنه ناراحت می‌شید؟ اگر از سه نفر سه بار جواب نه نشنوید چی؟ اگر تو ۳۰ موقعیت مختلف رد شید جی؟ ۱۰۰ بار چی؟

آیا اگر می‌تونستید به این نوع دردها و ترسها غلبه کنید، موفق‌تر نبودید، چه به عنوان کارمندی که میخواد در جلسات راحت ایده‌هاش رو مطرح کنه، و چه به عنوان بنیان‌گذار یک استارت‌آپ که میخواد ایده‌اش رو همزمان به مشتریان و یا سرمایه‌گذارن خطرپذیر بفروشه و میدونه که احتمالا جواب اغلبشون «نه» است. مگه یکی از ذهنیتهای یک بنیانگذاران استارت‌آپ‌های موفق این نیست: سریع شکست بخور، سریع یاد بگیر (Fail Fast, Learn Fast). آیا آمادگی ذهنی برای اینهمه نه شنیدن رو دارید؟ به زبون خودمونی، آیا پوست کلفتید یا نازک نارنجی و زودرنج!

آیا تا به حال چیزی در مورد رددرمانی (Rejection Therapy) شنیدید؟

درسهایی از ۱۰۰ بار رد شدن

آقای جیا جیانگ در ۳۰ سالگی مدیر بازایابی یکی از ۵۰۰ شرکت فورچون بود، ولی احساس می‌کرد داره در جا می‌زنه، بنابراین تصمیم گرفت یک کارآفرین بشه، ولی دید صفتهای کارآفرینان بزرگی مثل استیو جابز، کریس گاردنر، پل گراهام، بیل گیتس، وارن بافت، و مارک زاکربرگ رو نداره. از آنجا که ایشون هم مثل خیلی از ماها با اکثر این صفات متولد نشده، تصمیم گرفت که تک تک آنها را از طریق تمرین، به دست بیاره.

اولین موضوعی که نظرش رو جلب کرد این بود که اون هم مثل اکثر ما، از طرد شدن و شنیدن جواب «نه» وحشت داره، خواه در هنگام فروش، و خواه در هنگام ارائه کوتاه به منظور جذب سرمایه. ایشون این موضوع رو در فروم FounderDating (یک انجمن خارق العاده برای بنیان گذاران استارتاپ) ارسال کردن و مدیر اون شبکه بهشون رددرمانی رو پیشنهاد کردن. ایده این است که هر روز به مدت ۳۰ روز به دنبال یک شنیدن جواب رد و طرد شدن باشید، و بنابراین به مرور زمان حساستتون به درد ناشی از گرفته نه های متوالی رو از دست بدید!

ایشون تصمیم  گرفت به جای ۳۰ بار، ۱۰۰ بار جواب نه بگیره و تا نسبت به نه شنیدن پوست کلفت و روئین تن بشه و به این ترس غلبه کنه! همچنین تصمیم گرفت این تجربه رو با بقیه دنیا به اشتراک بگذاره. یعنی هم ۱۰۰ ایده‌ برای شنیدن جواب نه رو ثبت کنه، و هم از این موقعیتها فیلمبرداری کنه و اونها رو در اینترنت قرار بده و درسهایی رو که از این تجربه جالب یاد میگیره، از طریق وبلاگش به رایگان منتشر کنه.

تا یادم نرفته بگم که ایشون سه معیار برای این ایده‌ها داشتن :

  1. اخلاقی بودن (بدون دروغگویی یا تضعیف ازدواج)
  2. قانونی بودن
  3. عدم نقض قوانین فیزیک

بهتره این داستان جالب رو در این سخنرانی تد ببینید. در صورت تمایل زیرنویس فارسی (Persian) را فعال کنید.

پی نوشت:

در قسمت پرسش و پاسخ سخنرانی شادکامی و افسردگی، آقای دکتر مکری پیشنهاد دادن این تدگفتار رو ببینیم. چرا؟ ایشون میگن مطالعات نشون داده در کانادا و سایر کشورهای توسعه‌یافته، روشهای متداولی مثل شناخت‌درمانی، دارودرمانی (فلوکسیتین)، … نتونسته به طور ملموسی سطح افسردگی و … رو پایین بیاره.

پیشنهاد ایشون اینه به جای اینکه اینهمه نسبت به درمان افسردگی، اضطراب، وسواس، پانیک، …  اقدام کنیم، بریم سراغ ریشه‌های مشترک همه اینها یعنی روان‌رنجوری (نوروتیسیزم). برای مثال بریم سراغ حساسیت بیش از حد به شنیدن جواب رد از مردم (hypersensitivity to rejection). هدف اینه که نسبت به رد شدن، حساسیت خودتون رو کاهش بدید (Desensitization) و از این طریق نوروتیسیزم خودتون رو درمان کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا